صاد | صدای سلامت

۱۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اگر شما عاشق هستید یا عاشق بوده اید، باید بدانید که عشق یکی از باارزش ترین، مهم ترین و گاهی اوقات گیج کننده ترین احساسات است که انسان ها می توانند تجربه کنند. عشق با هر چیزی ارتباط دارد. بیایید نگاهی به برخی حقایق روانی درباره ی عشق بیندازیم که به ما کمک می کند همه ی جنبه های عشق را درک کنیم.

حقایق روانی جالب درباره ی عشق

1.      زنان کمتر جذب مردانی می شوند که شکم دارند. حجم زیاد چربی شکمی در یک فرد نشان می دهد که سطوح پایین تری از تستوسترون (هورمون مردانه) دارد به این معنا که آنها همچنین میل جنسی پایین تر و در نتیجه باروری کمتری دارند.

2.      مردان بیشتر جذب زنانی می شوند که ساختار استخوانی آنها شبیه مادران مردان باشد. این امر به عنوان "نقش پذیری جنسی" شناخته شده است که محققان این اصطلاح را ابداع نموده اند.

3.      به طور کلی، شوخ طبعی قوی با هوش و صداقت در ارتباط است. به همین دلیل است که بیشتر زنان جذب مردانی می شوند که شوخ طبع تر می باشند.

4.      اگر شما دستان کسی را که دوست دارید بگیرید، این امر می تواند به شما کمک کند که درد جسمانی و همچنین احساسات ترس و استرس را کاهش دهید.

5.      پژوهش ها نشان داده است که شادی مسری است. برای افراد دشوار است از کسی که خوشحال است، دور شوند یا کسی را که خوشحال است دوست نداشته باشند زیرا بودن با چنین افرادی بسیار لذت بخش می باشد.

6.      زنان احساس می کنند که مردان جذاب تر می شوند اگر آنها ببینند زنان دیگر به آنها لبخند می زنند.   

7.      به احتمال زیاد، مردانی که صدای قوی تری دارند به نظر می رسد نسبت به مردانی که صدای بلندتری دارند جذاب تر باشند یا بیشتر زنان را تحت تأثیر قرار دهند.

8.      طبق نظر برخی روانشناسان، انسان ها قادر نیستند با جنس مخالف خود "دوست اجتماعی" باشند.

9.      عمل عاشق شدن به عنوان عملی که تأثیری آرام بخشی بر بدن و ذهن فرد دارد شناخته شده است. این امر به نوبه ی خود سطوح رشد عصبی را بالا می­برد.

10.  ظاهرا، تنها 4 دقیقه طول می کشد تا تصمیم بگیرید آیا شخصی را دوست دارید یا خیر. همینطور، اگر شما بخواهید تأثیر خوبی بر کسی بگذارید تنها 4 دقیقه فرصت خواهید داشت. اعتقاد بر این است که جذب و نگه داشتن توجه و جاذبه ی فردی دیگر بیشتر با زبان بدن و لحن صدا و سرعت صدای شما صورت می گیرد نه با آن چیزهایی که واقعا گفته می شود.

11.  هنگامی که دو عاشق در چشمان یکدیگر نگاه می کنند، سپس سرعت ضربان قلب آنها با یکدیگر انطباق پیدا می کند. پژوهش ها نشان داده است که زوج هایی که عاشق یکدیگر هستند بسیار با یکدیگر پیوند خورده که بعد از سه دقیقه نگاه به چشمان یکدیگر، سرعت ضربان قلب آنها با یکدیگر همگام خواهد شد.

12.   عاشق شدن تأثیرات عصبی یکسانی همانند کوکائین دارد. عاشق شدن و مصرف دوزی از کوکائین، احساسات مشابه مغزی و حس سرخوشی به شما خواهد داد و در حدود 12 قسمت از مغز فرد را تحریک می کند.   

13.  اگر عاشق نوازش هستید، پس خوشحال خواهید شد که بدانید نوازش کردن مسکن طبیعی را آزاد می کند. هنگامی که دو نفر همدیگر را در آغوش می گیرند یا یکدیگر را نوازش می کنند، مغز آنها اکسی توسین که یک هورمون نوازش است را آزاد می کند. اکسی توسین در مغز وجود دارد و تخمدان ها و بیضه ها نیز در این فرایند درگیر می شوند. اکسی توسین به کاهش سر دردها کمک می کند و می تواند کمک کند درد در بدن تا 4 ساعت کاهش یابد. بنابراین اگر شما احساس خستگی، استرس یا درد می کنید - نوازش کردن یک جایگزین عالی برای هر مسکنی می باشد.

14.  صرفا نگاه کردن به عکسی از شخصی که دوست دارید می تواند به رفع درد کمک کند. این امر نشان می دهد که حضور یک فرد دوست داشته شده به فرد بیمار یا بهبود وی کمک می کند اما همچنین یک عکس هم می تواند این کار را انجام دهد.

15.  زوج ها یا معشوق هایی که شبیه به یکدیگر هستند رابطه ی عاشقانه ی آنها به احتمال زیاد دوام نخواهد آورد. گرچه افرادی که مخالف هم هستند جذب یکدیگر می شوند اما زوج هایی که خیلی به یکدیگر شبیه یا خیلی از هم متفاوت باشند، رابطه ی آنها خیلی دوام نخواهد داشت.

16.  دلشکستگی واقعی است. تحقیقات نشان داده است که حوادث سخت یا ناراحت کننده مانند جدایی ها، طلاق، فاصله ی فیزیکی یا از دست دادن معشوق می تواند درد فیزیکی واقعی را در قلب فرد ایجاد نماید. این موضوع شرایط واقعی است که به عنوان سندرم قلب شکسته شناخته شده است. سندرم قلب شکسته زمانی رخ می دهد که محرک های احساسی عمیق باعث ناراحتی در مغز و به طور قابل توجهی باعث شکسته شدن قلب فرد می شوند و این امر باعث نشانه هایی همانند درد سینه یا تنگی نفس می شود. چنین اتفاقی زنان را بیشتر از مردان تحت تأثیر قرار می دهد و می تواند به راحتی و به اشتباه به عنوان حمله ی قلبی تشخیص داده شود.   

17.  افرادی که عاشق هستند شباهت های شیمیایی مشترکی با افرادی دارند که از اختلال وسواس فکری عملی (OCD) رنج می برند. پژوهش ها نشان داده است که زوج هایی که در مراحل اولیه عشق هستند مقدار سروتونین آنها که با شادی و رفاه در ارتباط است، در سطوح پایین تری قرار دارد و مقدار کورتیزول آنها که با استرس ارتباط دارد، بالاتر می باشد. سطح مقدار این هورمون ها در این افراد بسیار شبیه به افرادی است که دچار اختلال وسواس فکری - عملی هستند در غیر این صورت این افراد به عنوان بیمارانی که اختلال وسواس فکری عملی دارند تشخیص داده می شدند.

18.  به طور کلی هنگامی که رابطه ی افراد به یک رابطه ی طولانی مدت منجر می شود چهره ی جذاب را بیشتر از اندام جذاب ترجیح می دهند. با این حال، زمانی که افراد به دنبال یک رابطه ی عاشقانه می گردند، جذابیت فیزیکی اندام نسبت به چهره تاثیرگذارتر است.

19.  اصطلاح دلشوره داشتن واقعتی است که با هجوم آدرنالین ایجاد می شود. اگر شما عاشق شخصی شدید، به احتمال زیاد بسیار دشوار خواهد بود که از احساس دلشوره داشتن جلوگیری کنید.

20.  مراقب باشید به چه کسی نگاه می کنید زیرا اگر شما به چشمان فردی بیگانه نگاه کنید می توانید عاشق شوید. چشمان ما پنجره هایی به سوی روح ما هستند بنابراین تعجب برانگیز نخواهد بود که با یک نگاه کردن ساده به کسی حتی اگر یکدیگر را نمی شناسید بتوانید عاشق آنها شوید. با خیره شدن یا نگاه کردن به کسی، بدن شما فنتیل آمین ماده ای شیمیایی که با پاسخ جنگ یا گریز بدن ارتباط دارد را ترشح می کند.

21.  اگر شرایط خوشایندی قرار دارید یا هنگامی که در یک فضای فکری به دنبال ماجراجویی باشید، بیشتر احتمال پیدا کردن عشق وجود دارد نسبت به زمانی که این شرایط وجود نداشته باشد.

22.  پژوهش ها نشان داده است که اگر مردی، زنی را در زمانی که در یک موقعیت خطر است ملاقات کند یا اگر زنی، مردی را هنگامی که در خطر است ملاقات نماید، بیشتر این احتمال وجود دارد که آنها عاشق یکدیگر شوند نسبت به زمانی که آنها در یک وضعیت معمولی یکدیگر را ملاقات نمایند. به عنوان نمونه، دو نفر بیشتر احتمال دارد عاشق یکدیگر شوند اگر آنها زمانی که یکدیگر را ملاقات کنند در حال قایق سواری باشند تا اینکه در جلسه ای در یک اداره همدیگر را ببینند.

23.  اگر شما رابطه ی خود را با کسی به هم بزنید یا کسی رابطه اش را با شما به هم بزند؛ مراقب باشید. هنگامی که کسی با شما قطع رابطه می کند این امر می تواند منجر به "جاذبه ی سرخوردگی" گردد. جاذبه ی سرخوردگی صرفا به این معناست که افرادی که با آنها قطع رابطه می شود شخص مورد نظر را حتی بیش از گذشته دوست خواهند داشت و نسبت به او بیشتر تمایل دارند.

24.  عبارت "همیشه به عشق خود نزدیک باشید" می تواند حتی معنای مهم تری داشته باشد زیرا یکی از بزرگترین پیش بینی کننده­های عشق، مجاورت یا نزدیکی فیزیکی است. نزدیک بودن به فرد دیگر می تواند به افزایش احساسات و احساس خواستن و تمایل داشتن کمک کند.

نویسنده: علی فراهانی
  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

در قدم اول بهتر است با واژه و مفهوم قهر آشنا شویم. گروهی از زنان و مردان به اشتباه تصور می کنند که به مشکلات جاری زیاد هم نباید اهمیت داد و گذر زمان و عدم توجه به مشکلات خود عاملی در حل آن خواهد بود.این دسته فکر می کنند نادیده گرفتن دلخوری های اصلی و اساسی و سر پوش گذاشتن بر روی آنها و خوب جلوه دادن،عاملی در حل مسائل پیش آمده است و اگر یکی از آنها چه زن و چه مرد سر صحبت را باز کند و در حل مشکل کوشش کند هر چند که دیگری نپذیرد ،در واقع فرد مقابل در حل مشکل همکاری نکرده و از گفت وشنود و بحث فرار می کند پس به زودی درهای ارتباط سازنده و موثر به روی آنان بسته خواهد شد .این گروه از زوج ها از حمایت های عاطفی،احساسی و بعد از آن جنسی و حمایتی و...از هم دور می شوند، برخی روانشناسان معتقدند  افراد درونگرا و نکته سنج که دقت بیشتری دارند،در عین حال از قدرت کلامی ضعیف تری برخوردارند ، از لحاظ شخصیتی زودرنج هستند و سریع آزرده خاطر می گردند .

اگر بررسی عمیق تری داشته باشیم این افراد در کودکی به وسیله ی قهر به خواسته های خود دست می یافتند و این کار به نوعی تسلط بر دیگران است و به نوعی اطرافیان را تحت کنترل خود در می آورند،پس فرصت تبادل نظر و حرف زدن را از طرف مقابل گرفته و شاید هم به نوعی معتقدند که دلیلی برای حرف زدن وجود ندارد و یا اساسا حرف زدن فایده ای ندارد.اما اگر علت قهر را هر یک از همسران بدانند و در واقع شناخت کافی از خواسته های یکدیگر داشته باشند قدم های درستی بر می دارند .برای مثال زن به دنبال جلب توجه همسرش است در حالی که مرد پس از ورود به خانه و صرف شام و دیدن برنامه تلویزیونی با بحث و جدل همسرش مواجه می شود و این کشمکش منجر به قهر می گردد در حالی که مقصود و هدف زن نزدیک شدن به همسرش و مورد توجه مرد قرار گرفتن است و چون از دیدگاه خانم،همسرش به وی توجه کافی نداشته باعث آزردگی خاطر او گشته در حالی که مرد این رفتار او را جور دیگری در ذهنش ترجمه می کند و با خودش می اندیشد که من چه حرف ناراحت کننده ای زدم که موجب این جدال شد؟و افکار وی برعکس خواسته و نیاز زن است.پس رنجش خاطر در اکثر موارد ناشی از عدم شناخت نیازها و انتظارات غیر واقع بینانه همسران از یکدیگر می باشد.زن و مرد باید بدانند که از یکدیگر چه می خواهند و به تفاوت ها در نگرش و نیاز های یکدیگر آگاه باشند در این مثال اگر زن به اندازه کافی شوهرش را بشناسد و رفتار او را چنین تحلیل کند که شوهرش پس از صرف شام و برنامه تلویزیونی در واقع وارد پروسه ی تجدید قوا شده و پس از آن به همسرش توجه و محبت کافی را خواهد داشت.هرکسی که در حل مساله ضعیف است و به رشد کافی نرسیده و کسب مهارت از طریق صحبت و حل منطقی مشکل را ندارد مانند کودکان به سمت قهر رفته و این رفتار را از خود نشان می دهد .پس به جای قهر زن و مرد چه کنند؟بهترین راه حل از دیدگاه روانشناسان برای حل مشکلات این است که در شرایط قهر و سکوت زوجین به یکدیگر می فهمانند شرایط مناسب برای صحبت و گفت و گو نیست و اوضاع بدتر از آنچه که هست نشود.پس بهتر است به یکدیگر قول دهند برای مشکلات پیش آمده و رسیدن به آرامش در فرصت مطلوب تر باهم به گفت و گو بپردازند تا کدورت ها و دلخوری هایی که مطرح شده بود رفع گردد ولی باید به یکدیگر این قول را بدهند که زمان مناسبی در اختیار هم قرار می دهند تا سخنانشان شنیده شود و مجال صحبت را خواهند داشت مشروط بر اینکه دائما به درگیری های حل نشده ی گذشته برنگردند و موضوع را در کمال آرامش مطرح کرده و با توجه به شناختی که از شخصیت یکدیگر دارند احساساتشان را در مورد رفتار بدی که از او سر زده بیان کنند ضمن اینکه پذیرای اشتباهاتشان باشند .باید به این نکته توجه داشت که اولین کلید راه گشای زن و شوهر درک متقابل و حفظ آرامش است و اگر نتوانستند این فرصت را فراهم نمایند لازم است از مشاورین خانواده یا زوج درمانگر کمک بگیرند تا روابط بین فردی آنها اصلاح شود.

نویسنده: سیده الهام متقی

https://goo.gl/YuLV4Q

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

افراد موفق بسیاری معتقدند که تنها دلیل موفقیت آنها این بوده است که به خود اجازه دادند تا شکست بخورند. حقیقت این مسئله زمانی مشخص می شود که در زندگی بسیاری از تاجران موفق جستجو کنیم. خواهیم دید که در راه رسیدن با اهدافشان، چطور بارها و بارها شکست خورده اند تا اینکه به موفقیت دست یافته اند.

چیز دیگری که به همین اندازه در موفقیت آنها مهم بوده این است که آنها می دانند چطور از انتقادات دیگران - چه سازنده باشد و چه نباشد - بهترین استفاده را ببرند. آنها با استفاده از انتقادهای دیگران تشکیلات خود را راه اندازی می کنند

ظرفیت برخورد با انتقادات و پیشرفت کردن به واسطه ی انها یکی دیگر از عوامل مهم در موفقیت است. به نکات زیر در این رابطه دقت کنید تا شما هم بتوانید یکی از آن افراد موفق باشید.


انواع مختلف انتقاد

انتقاد دو نوع دارد: سازنده و مخرب. با هر دو این انتقادها باید به دقت اما به طریقی متفاوت برخورد کرد.

اکثر افراد تصوری منفی از کلمه ی انتقاد دارند و فکر می کنند همه ی انتقادها لزوماً مخرب هستند. این به این دلیل است که در کودکی به دلایلی نامشخص مورد انتقاد دیگران قرار گرفته ایم و خاطرات آن از کودکی تا بزرگسالی به همراه ما بوده است.

هدف انتقاد مخرب، خراب کردن و آسیب زدن به اعتماد به نفس افراد و بازداشتن آنها از انجام کارهایشان و لطمه زدن به شخصیت آنها است.

انتقاد مخرب 
یکی از بهترین نمونه های انتقاد مخرب این است که رئیستان به شما بگوید: "چطور توانستی چنین اشتباه احمقانه ای را انجام دهی؟ آن موقع به چی فکر می کردی؟ اصلاً من نمی دانم چرا تو را استخدام کردم."

البته چنین رئیسی فکر می کند با این طریق حرف زدن، کارمندش را تحریک خواهد کرد بهتر کار کند، اما کارمند از چنین رئیسی متنفر شده و کار را ترک خواهد کرد. این به این دلیل است که انتقادش خیلی کلی و منفی بوده و به کارمند نفهمانده است که چطور فعالیت و کارکردش را اصلاح کند، فقط او را محکوم کرده است.

انتقاد مخرب به هیچ وجه سودمند نیست. ممکن است به شما بفهماند که اشتباهی مرتکب شده اید، اما تا زمانی که هیچ علاج و راه چاره ای جلوی رویتان نمی گذارد، تاثیری منفی و مخرب خواهد داشت.

روش برخورد: تنها راه و بهترین راه برخورد با چنین انتقاداتی این است که آنها را نادیده بگیرید و به مسائل مثبت تری فکر کنید.

انتقاد سازنده
حال که جنبه ی منفی انتقاد را بررسی کردیم، ببینیم انتقاد چطور می تواند باعث اصلاح و پیشرفت شخص شود.

مثال قبلی از انتقاد مخرب را در نظر بگیرید. به جای گفتن، "چطور توانستی چنین اشتباه احمقانه ای را انجام دهی؟ آن موقع به چی فکر می کردی؟ اصلاً من نمی دانم چرا تو را استخدام کردم."، یک رئیس دانا و کار کشته می تواند بگوید: "از گزارش شما ممنونم. می دانم تلاش زیادی برای تهیه آن کرده اید. اما داشتم فکر می کردم اگر کمی آن را خلاصه تر کرده و چند نمودار هم به آن اضافه می کردید بهتر می شد. اگر بتوانی این تغییرات را در آن بدهی و باز به من نشان دهی واقعاً متشکر خواهم شد."

چرا چنین انتقادی خوب است؟ و چرا شما باید با رفتاری مثبت با این نوع انتقاد برخورد کنید؟

کاملاً مشخص است. این انتقاد، انتقادی سازنده است چون راه های اصلاح را جلوی پای شما قرار داده است. همچنین خوشحال خواهید بود چون از جنبه های خوب کارتان نیز قدردانی شده است.

راه های برخورد: شما متوجه خواهید شد که انتقادی سازنده است. سعی کنید کاملاً منظور انتقاد کننده را فهمیده و درمورد راه های اصلاح کارتان سوالات لازم را بپرسید. و از فرد برای انتقاد سازنده اش تشکر و قدردانی کنید.


از منفی به مثبت...
تصور کنید انتقاد نوع اول - نوع منفی - را دریافت کرده اید. چطور می توانید آن را به چیزی مثبت تبدیل کنید؟

ابتدا باید اطمینان یابید که منظور را فهمیده اید. کار خود را توجیه نکنید چون ممکن است می توانسته اید کار خود را بهتر انجام دهید. حال به مرحله ی بعد می رویم: از منتقد بپرسید چه چیزی را در کارتان اشتباه دیده است و چرا و بعد از او راه های اصلاح و درست کردن آن را سوال کنید. اگر نتوانستند سوال شما را جواب دهند، انتقاد را نادیده بگیرید و فکر کنید که کارتان را خوب انجام داده اید. چون بعضی افراد ذاتاً منفی باف هستند.

اما فکر کنید انتقاد صحیح بوده است. می توانید با فرد منتقد در مورد راه های اصلاح کارتان گفتگو و مشورت کنید.

قدم آخر انجام اصلاحات و تغییرات در کارتان است. یادتان باشد که حتماً باز با فرد منتقد چک کنید تا ببینید اصلاحاتتان را درست انجام داده اید یا خیر.

اگر سعی کنید همه ی انتقادها را با دیدی مثبت ببینید و به روش های بالا به آن جواب دهید مطمئناً نتایج خوبی خواهید گرفت و در پیشبرد اهدافتان موفق خواهید شد.

نویسنده: محمد کارگر

https://goo.gl/LdHTfJ

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

اختلالات اضطرابی از شایع ترین موارد شرایط روانپزشکی در میان کودکان و نوجوانان هستند. درحالیکه داروهای ضد افسردگی به میزان زیادی برای درمان جوانان دچار اختلالات اضطرابی مصرف می شود، برخی اوقات این داورها می توانند در مورد کودکانی که در خطر بالای اختلال دوقطبی هستند، تحمل ناپذیر باشد.

اخیرا مطالعه ای در دانشگاه سینسیناتی نشان داد که چگونه درمان شناختی مه زا تکنیک های ذهن آگاهی مثل مدیتیشن، انعکاس آرام، و بحث های تسهیل-محور می تواند کمکی به درمان های دارویی باشد. دغدغه ی این مطالعه که در مجله ی داروشناسی کودک و نوجوان به چاپ رسیده است، تصویر سازی مغز در جوانی، چه قبل و چه بعد از درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی است و تغییرات نواحی مختلف مغز را در کنترل پردازش عواطف بررسی می کند.

در مورد گروهی کوچک از جوانان که مبتلا به اختلالات اضطرابی (شامل اضطراب عمومی، اجتماعی، و یا جدایی) هستند و کسانی که والدینی با اختلال دوقطبی هستند، محققین فیزیولوژی اعصاب درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را در کودکانی بررسی کردند که در معرض خطر اختلال دوقطبی پیشرونده تلقی می شدند.

دکتر جفری استراون فعالیت مهمی را در مغز کودکان دریافت کننده درمان رخ می دهد، اینگونه توضیح می دهد:

مشاهده ی اولیه ما مبنی بر اینکه درمان مبنتی بر ذهن آگاهی فعالیت را در قسمتی از مغز به نام  سینگولیت، که اطلاعات شناختی و عاطفی را پردازش می کند، افزایش می دهد، قابل توجه است. این مطالعه که همسو با مطالعات قبلی است، این امکار را مطرح می کند که افزیش درمان-محور در فعالیت های مغزی (قشر کمربندی قدامی) در طول روند پردازیش عاطفی می تواند پردازش عاطفی را در جوانان مضطربی که در خطر اختلال دوقطبی پیش رونده هستند، ارتقا دهد.

دکتر استراون یافته های این مطالعه در ارتباط با افزایش فعالیت در قسمتی از مغز به نام اینسولا از اهمیت بالایی برخودار است. این امر به خاطر این است که اینسولا قسمتی از مغز است که مسئول کنترل و پساخگویی به شرایط فیزیولوژیکی بدن است.

در این مطالعه ی آزمایشی، نه شرکت کننده در سنین نه تا 16 سال تحت تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) قرار گرفتند و وظایف عملکردی ممتدی با حواس پرت کن های عاطفی و خنثی قبل و بعد از 12 هفته درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی انجام دادند.

محققین به منافع متعدد مداخله ی ذهن آگاهی دریافتند. دکتر کاتن توضیح می دهد که نمره اضطرابی که پزشک به آن نمره داده است و اضطراب خصلتی که جوانان به آن نمره داده اند به طور معناداری درمان زیر را کاهش دادند. به علاوه، افزایش در ذهن آگاهی با کاهش در اضطراب رابطه دارد. دکتر کاتن معتقد است که:

مداخلات درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده از شیوه های مراقبه برای افزایش آگاهی از زمان حال را در تفکر آگاه، احساسات، و حس های بدن ارتقا می دهد تا تجربیات منفی را به شیوه ای موثرتر کنترل کند. این روش های تلفیقی درمان های سنتی را توسعه می دهد و راهبردهای جدیدی را برای فائق آمدن بر درماندگی روانشناختی ارائه می دهد.

بیماران و خانواده های آنها علاوه بر درمانهای پزشکی سنتی، به طور فزاینده ای درخواست گزینه های اضافی درمانی را دارند. ثابت شده است که این گزینه ها اثربخشی را در کاهش علائم توسعه یافته داشته اند. درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی برای اختلالات خلق و خو از چنین نمونه هایی است که گفته می شود شواهدی امیدوار کننده از خود نشان داده است. دکتر استراون می افزاید که:

این راه از فهم اولیه تاثیرات روان درمانی در فعالیت مغز به سوی تشخیص شواهد پاسخ های درمای یکی از راه های چالش برانگیز است و نیازمند مطالعات بیشتر بر جنبه های مدارهای پردازش عاطفی است.

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/eg4Z8X

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

آیا می دانید که قدرت تفکر منفی آنقدر بالا است که باعث اختلافات فراوانی در روابط زوجین می شود. با شناخت آن ها و به چالش کشیدن آن ها می توانیم اختلافات را کاهش دهیم.

اغلب زوج ها بر این نکته آگاهند که در ازدواج یک بحران دائمی وجود دارد و آن در معرض طلاق بودن است.

آن ها ازدواج های ناخوشایند و طلاق های روز افزون را می بینند و از آن بیم دارند که نکند این اتفاق برای آن ها هم بیفتد.

تازه عروسی کرده ها که بر امواج عشق و رویا سوار هستند، آرزویی جز ازدواج موفق ندارند. اغلب آن ها دست کم در آغاز بر این باورند که رابطه آن ها با دیگران فرق دارد و عشق و خوش بینی آن ها ضامن بقای رابطه شان خواهد بود. اما دیر یا زود، بسیاری از زوج ها متوجه می شوند برای حل مسائل و تعارضاتی که به تدریج در هر ازدواجی پیش می آید آمادگی لازم را ندارند. آنان به تدریج دچار بی قراری، دلخوری و رنجش فزاینده ای می شوند و اغلب هم دقیقا نمی دانند سرچشمه مشکلاتشان کجاست.

هنگامی که کشتی رابطه در میان امواج توهم، ارتباط ضعیف و سوء تفاهم بالا و پایین می رود، زوجین ممکن است کم کم به این نکته بیاندیشند که ازدواج آن ها از اساس اشتباه بود و زندگی زوجین به سمت فروپاشی می رود.

آنچه که برای حفظ رابطه ضرورت دارد:

هرچند عشق محرک قدرتمند برای زن و شوهر ها است تا به یکدیگر کمک و از هم حمایت کنند اما به خودی خود نمی تواند دستمایه کافی، یعنی شایستگی ها و مهارت های ضروری برای حفظ و تقویت رابطه ایجاد کند.

زن و شوهر ها می توانند بر مشکلات خود فائق آیند، به شرط آن که ابتدا تشخیص دهند که اغلب دلسردی ها و رنجش ها، عصبانیت ها و نا امیدی هایشان ریشه در عدم تطابق افکار و احساسشان با یکدیگر ندارد. بلکه ناشی از سوء تفاهم هایی است که به خاطر ارتباط غلط با یکدیگر و تعبیر و تفسیر های متعصبانه از رفتار هم پیدا کرده اند.

سوء تفاهم ها غالبا فرآیندی فعال هستند و وقتی ایجاد می شوند که زن و شوهر تصویری مخدوش از یکدیگر در ذهن داشته باشند.

این تصویر مخدوش زمانی به وجود می آید که زن یا شوهر رفتار و گفتار همسر خود را تعبیر کنند و انگیزه های نادرست را به آن ها نسبت دهند. زن و شوهرها معمولا عادت ندارند تعبیر و تفسیرهای خود را بازبینی کنند و یا نگاهی هم به درست و غلط بودن شیوه های ارتباطی خود بیندازند.

زن و شوهر ها باید مسئولیت کامل بهبود رابطه را به عهده بگیرند، شما باید این مساله را تشخیص بدهید که حق انتخاب دارید و می توانید و (باید بتوانید) از همه آگاهی ها و بینش هایی که می توانید به دست بیاورید برای خوشبخت کردن همسرتان استفاده کنید.

قدرت تفکر منفی:

·        اون هیچ اهمیتی به من نمی ده.

·        بدون هیچ دلیلی از دست من عصبانی می شه.

·        چون فکر می کنه نظر من مسخره است پوزخند می زنه.

·        من رو دست کم می گیره.

·        هیچ وقت نظر من رو نمی پرسه.

·        هرگز اجازه نمی ده به کار خودم برسم.

·        هیچ اهمیتی به احساسات من نمی ده.

·        و ...

مشاهده می کنید که برداشت های زن و شوهر چقدر در روابط آن ها تاثیرگذار است، برداشت های نادرست به سوء تفاهم هایی که به مرور رابطه زناشویی را مختل می کند ختم می شود.

اما برداشت های نادرست و تفسیرهای مبالغه آمیز که نزاع های دوطرفه را تشدید می کند با استفاده از چندین روش شناخت درمانی برطرف می شوند. این روش ها (مهارت های آموختنی) هستند و با تمرین بیشتر به تاثیراتشان افزوده می شود.

برای شروع سعی کنید موقعیت های مساله دار و معنایی را که از آن ها استنباط می کنید را تعیین کنید.

به طور مثال: همسرتان با لحن بدی با شما صحبت می کند،  افکار خودانگیخته شما می تواند این باشد که: "همسرم از دست من ناراحت است."

تفسیرش به عنوان مثال: آیا خطایی از من سرزده است؟ آیا قصد سرزنش کردن من را دارد؟ سپس واکنش های زنجیره ای زیر را در نظر بگیرید:

·        آیا خطایی از من سر زده است؟ (اضطراب)

·        همسرم حق ندارد با من آن طور رفتار کند. (عصبانیت)

·        رفتار همسرم همیشه غیر دوستانه است.

·        همسرم زندگی را به کام من تلخ می کند.

·        نمی توانم تحمل کنم.

·        ازدواج ما شکست خورده است.

·        من هرگز خوشبخت نخواهم بود.

احساساتی مانند اضطراب و عصبانیت نتیجه تفسیر و برداشتی است که شما از موقعیت داشته اید.

اگر چه هر یک از این افکار ممکن است صحیح باشند اما در واقع حدس و گمانی بیش نیستند.

اگر شیوه تفکر خود را در نظر بگیرید می توانید افکار خودانگیخته تان را تشخیص دهید.

بعد از تشخیص افکار خودانگیخته و احساسات ناشی از آن، افکار خودانگیخته و احساسات ناشی از آن را زیر سوال ببرید.

مثال:

1.      آیا لحن بدی که همسرتان با شما داشته نشانه این است که او از دست شما عصبانی است؟

2.      آیا دلایل دیگری برای لحن تند همسرتان وجود ندارد؟

3.      چنانچه فرض کنیم که همسرتان با لحن بدی صحبت کرده آیا می توانیم نتیجه بگیریم که خطایی از شما سر زده است؟

یا همسرتان شما را دوست ندارد؟

با شما صمیمی نیست؟

زندگی را به کام شما تلخ کرده است؟

چه دلیلی برای این افکار وجود دارد؟

آیا این اواخر همسرتان با شما رفتار دوستانه یا عاشقانه ای نداشته است؟

از پاسخ های منطقی استفاده کنید. با پاسخ های منطقی درستی افکار خودانگیخته را ارزیابی کنید.

با پاسخ های منطقی نتیجه خواهید گرفت که افکار خودانگیخته ناشی از باورهای غلط بوده است. به این ترتیب فکر خودانگیخته که همسرتان به شما اهمیت نمی دهد یا خطایی از شما سرزده است را با افکار دیگری جایگزین کنید.

مثال: بیشتر مواقع علاقه و محبتش را به شما نشان داده یا بد صحبت کردن به معنای این که خطایی از شما سرزده نیست.

یافتن پاسخ منطقی به شما کمک می کند که افکار خودانگیخته خود را به عنوان واکنش یا برداشتی که ارتباط با حقیقت ندارد در نظر گرفته شود.

شناسایی افکار خودانگیخته مهارتی است که نیاز به تمرین و ممارست دارد ولی می توان آن را به دست آورد.

اگر این مهارت را کسب کنید پاداش تلاش خود را خواهید گرفت. به این ترتیب می توانید از اوضاع درونی ذهن خود و آنچه که باعث برهم زدن آرامش شما شده اشت مطلع شوید و به جای تبعیت از احساسات، آن ها را مدیریت کنید.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/dR23Kw

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

حسادت احساسی طبیعی است اما اگر کودک برای هر کاری  خودش را بادیگران مقایسه کند دچار مشکلاتی خواهد شد. بنابراین لازم است به کودکتان یاد بدهید که بتواند احساس حسادت خود را کنترل کند.

روش های زیر می تواند به کاهش حسادت کودکتان کمک کند:

-احساسات کودک را بشناسید
حسادت کودک را محکوم نکنید.. کودک وقتی ببیند به احساس او توجهی نمی‌کنید و انگار خواسته او را نمی‌شنوید، بلندتر داد می‌زند تا به او توجه کنید. بنابر این سعی کنید به کودک نشان دهید که به احساس او اهمیت می‌دهید. مثلا به او بگویید می‌دانم دلت می‌خواهد من بیشتر با تو بازی کنم. من هم دلم برای بازی با تو تنگ شده امالازم است مراقب خواهر کوچولویت باشم تا بزرگتر شود و بتواندبا تو بازی کند.

-همه یا هیچ را انتخاب نکنید
بعضی از کودکان به علت مقایسه کارهای خودشان با دیگران و حسادت به دیگران از انجام کارهای مورد علاقه‌شان هم باز می‌مانند.
بنابر این کودک را تشویق کنیم  در جایگاه خود تلاش کند تا کار خود را خوب انجام دهد.

-بر توانایی‌هایش تکیه کنید
اغلب کودکان خود را با خواهر و برادرشان مقایسه می‌کنند و به آنها حسادت می‌کنند. درباره وسایل شاید بتوانید با همسان خرید کردن این حس را کم‌تر کنید اما درباره توانایی‌های فردی که معمولا متفاوت است نقش شما بسیار حساس‌تر می‌شود.بهتر است بر توانایی‌های فردی آنها بدون اینکه مقایسه‌ای انجام دهید، تاکید کنید و نشان دهید که به این توانایی‌ها افتخار می‌کنید و البته بدون مقایسه هر کدام را بخاطر یک خصوصیت خاص تحسین می‌کنید

-لذت هدیه دادن را به او بچشانید
حسادت به وسایل و اسباب بازیهای دیگران ساده‌ترین و رایج‌ترین نوع حسادتهای کودکانه است که ممکن است بارها با آن روبرو شده باشید.. ممکن است والدین تسلیم خواسته‌های جزیی کودک شوند اما گاهی ممکن است واقعااز عهده تهیه چنین وسایلی برنیایند و آنوقت چه باید کرد؟ اگر شما به کودکتان پس انداز کردن را یاد بدهید می‌توانید به او کمک کنید تا با پول تو جیبی و یا عیدی‌های خودش اسباب بازیها و لباسهای مورد علاقه‌اش را تهیه کند. در ضمن می‌توانید به او نشان دهید که با گذشتن از بعضی خواسته‌های خودش می‌تواند به کسانی که مشکلاتی دارند کمک کند و احساس خوشایندی از این کمک به دیگران پیدا کند ..
آنوقت است که حس قدر دانی جای احساس حسادت را در وجود فرزندتان خواهد گرفت. در این حالت کودک شما کم کم متوجه می‌شود که حق انتخاب دارد.

.

-در همه چیز عادل باشید
وقتی برای یکی از فرزندانتان خرید می‌کنید مطمئن باشید که خواسته‌های دیگری هم از نظرتان دور نمانده است. اگر امروز برای پسرتان توپ می‌خرید، بهتر است همین امروز برای دخترتان هم چیزی بخرید .اگر سن و سال و جنس فرزندانتان به هم نزدیک است بهتر است مشابه برایشان خرید کنید تا بهانه به دست آنها ندهید.

-انضباط قاطعانه داشته باشید
به کودکان‌تان بفهمانید که باید به همدیگر احترام بگذارند و برای برداشتن اموال یکدیگر از هم اجازه بگیرند..

-مراقب رفتار و گفتارتان باشید
وقتی کودکی دارید که به نوزاد حسادت می‌کند، یادتان باشد که کودک بزرگ‌تر را با حرفهایتان بر علیه کودک کوچکتر تحریک نکنید. مثلا به جای اینکه بگویید بچه خوابیده نمی‌توانیم به پارک برویم. به کودک بگویید: عصر وقتی هوا خنک‌تر شد به پارک می‌رویم.مسلما کودک می‌فهمد که با به دنیا آمدن فرزند دیگر شرایط تغییر کرده اما شما سعی کنید طوری رفتار کنید که این تغییرات برای کودک بزرگتر به تدریج جا بیفتد..

-احساسات خود را بیشتر بیان کنید
اگر فرزندتان به خواهر و برادر کوچکترش حسادت می‌کند، ابراز محبتتان را نسبت به او بیشتر کنید. مثلاً در طول روز بیشتر او را بغل کنید و در هر زمانی که می‌توانید به او توجه کرده و با او حرف بزنید و بازی کنید. وقتی او ازخواهر و برادر کوچکترش مراقبت می‌کند و با آنها خوش رفتاری می‌کند او را تشویق کنید.

-الگو باشید
به او نشان دهید که چگونه با دیگر کودکان رفتار کند. مهربانی با کوچکترها و مراقبت از آنها را با رفتارتان به او یاد بدهید. تنها گفتن کافی نیست. او از رفتار شما یاد خواهد گرفت که با کوچکترها چگونه برخورد کند. وقتی کودک به خواهر و برادر کوچکش نزدیک می‌شود و سعی می‌کند با او بازی کند مدام او را تهدید نکنید ونترسانید. بلکه از این زمان برای یاد دادن رفتار با کودک بهره ببرید.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/xTFFjM

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

-وقتی برای اولین بار در اتاق زایمان یا پس از آن نوزاد را در بغل می گیرید، لب های او را روی سینه خود بگذاردی.او طبق غریزه شروع به مکیدن می کند و مراحل جاری شدن شیر به زودی آغازمی شود .

-اگر فکر می کنید نوزاد گیج شده و در پیدا کردن نوک سینه یا ادامه مکیدن مشکل دارد ، نگران نشوید.شیردهی هنری است که نیاز به صبر و تحمل دارد.

- اگر نوزاد شما نارس است ممکن است نتوانید بلافاصله شیردهی راآغازکنید . در این  صورت او شیر مورد نیاز را از طریق لوله یا بطری دریافت خواهد کرد تا زمانی که به اندازه کافی جهت گرفتن سینه قوی شود .

- در هر 24 ساعت باید 12-8 بار و هربار به مدت 20-15 دقیقهاز هر سینه به نوزاد شیر بدهید .

-اجازه دهید نوزاد تا هنگامی که کاملاً سیر شود شیر بنوشد .

-ماده زردرنگ و غلیظی که در ساعات اولیه ازسینه ترشح میشود و آغوزیا ماگ نام دارد مفیدترین بخش شیر بوده و مصرف آن برای نوزاد ضروری است.

-در هفته های اول ممکن است نوزاد هنگام شیرخوردن به خواب رود و شما ناچارشوید برای اینکه او رابرای ادامه شیرخوردن به حالت نیمه هوشیاری درآورید،کمی او را قلقلک دهید( زیر چانه یا گونه ها را قلقلک دهید)

-اگر بیش از4 ساعت از آخرین شیرخوردن نوزاد می گذرد و او هنوز خواب است،او را به آرامی بیدار کنید .

-هروقت که نوزادعلائمی دال بر گرسنگی نشان داد باید نسبت به شیردهی او اقدام شود.علائمی مثل هوشیاری و فعالیت، جنباندن دهان و یاگرداندن سر در جست و جوی سینه مادر.توجه داشته باشید که گریه یک علامت دیررس برای گرسنگی است .

- به مرور که نوزاد دوره های هوشیاری طولانی تری را تجربه می کند می توانید ساعات شیردهی را در حدود هر 3 ساعت یکبار در نظر بگیرید.

-در دوران شیردهی ازمصرف کافئین ، غذاهای تند و ادویه دار و مواد محرکی که وارد شیرشده و باعث آزار نوزاد می شود اجتناب کنید و در حد امکان مایعات بیشتری بنوشید.همچنین ازمصرف مواد بودار مثل سیر، پیاز،انواع کلم و....بپرهیزید زیرا بسیاری از کودکان این بوها را دوست ندارند.

- شیشه شیر را دریکی دو ماه اول هر 3-2 ساعت یکبار یا هرزمانی که نوزاد نشان می دهد گرسنه است در اختیارش بگذارید .تا زمانی که کودک به وزن 5/4 کیلوگرم برسد، هربارحدود 85-30 سی سی شیر خواهد نوشید.

-قبل از اینکه برای اولین بار بطری ، سرپستانک و حلقه آن را استفاده کنید ، لازم است آنها را حداقل به مدت 5دقیقه درآب در حال جوشیدن قرار دهید . بعدآنها را روی یک حوله تمیز بگذارید تا خشک شوند. اما از این پس شست و شو در آبگرم همراه با مواد شوینده کفایت می کند.

-هیچ دلیل منطقی برای گرم کردن شیر قبل از اینکه آن را به کودک بدهید وجود ندارد ولی ممکن است کودک شیر گرم را ترجیح بدهد .

-هرگز از دستگاه مکروویو برای گرم کردن بطری حاوی شیرخشک یا حاوی شیر مادر استفاده نکنید زیرا امواج ماکروویو مواد را به صورت غیریکنواخت گرم می کند و ممکن است باعث شکسته شدن مواد مغذی شود

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/xRbQbk

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

آدمی فریب نمی خورد، مگراینکه خودبخواهد(برگرفته ازمقدمه کتاب سینوهه ترجمه ذبیح الله منصوری)

شایدفکرکنیدهمسرانی که ازلحاظ رفتاری موردبدرفتاری قرارمی گیرند،گاهی خوشحال می شوندکه تنها باشند وازحملات همسرشان درامان بمانند.اماملیون ها نفرازتنها بودن می ترسند وبابدترین شرایط باهمسرانشان می مانند.آنچه این افراددرنظرنمی گیرنداین است که آنهاحتی باماندن دررابطه نیزتنها هستند زیراوجودهمسری که برای آنها ارزش قائل نیست،آنها رادرک نمی کند وقادربه دوست داشتن ونزدیک شدن به آنها نیست برابرباهمان تنهایی است،ولی چه چیزباعث می شودباوجوددانستن رابطه اشتباه آگاهانه درروابط آسیب زابمانیم؟چه افرادی برای ماندن درروابط آسیب زاپافشاری می کنند وچگونه خود راازبند روابط آسیب زانجات دهیم؟.اولین عاملی که افرادرامجبور به ماندن درروابط اشتباه می کندباورهای غیرعقلانی وقدیمی است.باورهایی که می توند ریشه درفرهنگ یاتجارب گذشته زندگی افرادداشته باشد.باورهایی مثل:"اگرازهمسرم جدا شوم،دیگران چگونه فکر می کنند"،"اگربعدازجدایی نتوانم زوج دلخواه خود راپیداکنم،همیشه تنها می مانم"،"زندگی به تنهایی برایم غیرقابل تصور وکسالت بار است" وغیره.همه افرادباورها وترس هایی بااین محتوا دارند اما هرقدرافراد منفعل تربوده وارزش ها واهداف کمتری درزندگی داشته باشند وجود این ترس ها می تواندزندگی آنها راتحت تاثیرقرارداده وآنها راواداربه ماندن درروبطی کند به باب میل آنها نیست.بنابراین اولین گام برای مقابله باترس ازتنهایی پذیرش بی قید شرط خود می باشد.هرگزفراموش نکنیم که من به عنوان یک انسان خوب وارزشمند هستم وحضورهمسرم درزندگی مراتکمیل می کند،معشوقه دیگری بودن  تنها بخشی ازمن است.ما می توانیم خواهان عشق وشریک زندگی باشیم بدون آنکه به اواحساس نیازکنیم.همه ما ازتنها بودن متاسف می شویم،احساس خلاء می کنیم اما اگربه نکات زیرواقف باشیم،احساس تنهایی موقتی خودرامی پذریم وبه جای احساس پوچی ازتنهایی،تنها ابرازتاسف کرده وکمتردرروابط خود دچاراشتباه می شویم:

-ارزش شما به عنوان یک شخص به خودشما بستگی دارد ونه به عشق دیگران:وقتی خودتان رابی قید وشرط بپذیرید نیازی به تاکید دیگران ندارید.دراین راستا می توانید ارزش ها واهداف جدید رادرزندگی خود پایه ریزی کنید وزمانی ازاوقات خود راصرف علایق وارزش هایتان کنید.احساس شادی واقعی ازدرون شخص نشات می گیرد.من می توانم شادباشم،عاشق باشم درصورتیکه لحظات واقعی رابرای خود ایجادکنم.

-لحظات واقعی رادرزندگی شکار واگروجودندارندآنها راایجاد کنید:داشتن لحظه های واقعی زندگی کردن درزمان حال،ولذت بردن ازمنابعی است که دردسترس هستند.ماهمیشه درحال انتظارکشیدن برای رسیدن به شرایط ایده آل هستیم،خوشبختی زمان حال رابه تعویق می اندازیم تااینکه آنرادرآینده بدست آوریم واین قدرانتظار کشیدن ها راادامه می دهیم تافرصت لذت بردن رااز خود سلب کنیم(برگرفته ازکتاب لحظات واقعی،دکترباربارا دی آنجلیس).گاهی به قدری درگیرپیش بینی آینده ایی نامعلوم وترس ازتنهایی هستیم که فرصت شام خوردن بایک دوست صمیمی راازدست می دهیم.

-همسرشما تنهاشخص مناسب برای زندگی مانیست:شایدبراین باورید که باترک روابط آسیب زا،فرصت عشق رابرای همیشه ازدست خواهیدداد.

-شمامی توانیدبه تنهایی زندگی کنید واززندگی خود راضی باشید،به شرطی که بدانید اززندگی خودچه می خواهید وچگونه می توانید زندگی رابرای خود معناکنید.

-تنهایی به این معنا نیست که بدون عشق وهمراه باشید: بعدازترک روابط ممکن است احساس کنیدنمی توانیدمانندگذشته لذت ببرید،تعطیلات کسل کننده باشد و...واقعیت این است که مجبورنیستیدتنها بمانید،ملیون هانفروجود دارند که می توانندهمراه شما باشند،علاقه مندی های آنها شبیه شماست.می توانیدباپیوستن به گروه های موردعلاقه ودرگیرشدن دروقایع اجتماعی افادشبیه به خودراپیداکنید اما فقط تنها زمانی امکان پذیراست که شما دردردها وخاطرات گذشته مدفون نشده باشید.

نویسنده: فرانک نحوی

https://goo.gl/c4K5pY

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰


اگر شما از سالم بودن روابط خود اطمینان دارید و شک‌های همسرتان خیلی زیاد است و این مشکل در طول زندگی مشترکتان تداوم داشته است، احتمال دارد همسرتان آدم بدبینی باشد یا در صورت شدت مشکل، احتمال اختلال پارانوئید (بیماری بدبینی) وجود دارد.

انجام ندادن رفتارهای شک برانگیز
ممکن است شما رفتارهایی انجام می‌دهید که همسرتان به آن‌ها حساس است؛ به طور مثال برای گوشی همراه‌تان رمز گذاشته‌اید و پنهانی از آن استفاده می‌کنید؛ یا زمانی که بیرون می‌روید در ارتباط با جنس مخالف راحت هستید. برای بهبود شرایط روحی همسرتان، لازم است در این گونه رفتار‌ها تجدیدنظر کنید و تا مدتی کارهایی که همسرتان روی آن‌ها حساس است، انجام ندهید.

یافتن مصادیق محبت از نظر همسر
با توجه به اینکه اصلی ترین نیاز همسرتان محبت است، سعی کنید بیشتر به همسرتان محبت و توجه داشته باشید و برای بودن در کنار او وقت اختصاص بدهید و در آن وقت به دور از تمام دغدغه‌ها و قید و بندهای بیرونی با همسرتان گفت‌و‌گو کنید. همچنین از آنجا که مصادیق محبت برای هر فردی متفاوت است از همسر خود بپرسید که چه چیزهایی را محبت تلقی می‌کند. به طور مثال ممکن است خانمی خرید گل و هدیه را نشانه محبت بداند یا اینکه دوست داشته باشد زمانی که مهمان می‌آید همسرش به او کمک کند و... با پی بردن به نظر همسرتان درباره مصادیق محبت و انجام آن‌ها، به او اطمینان دهید که دوستش دارید. این کار تأثیر زیادی در حفظ آرامش بین شما دارد. وقتی همسرتان مطمئن شود شما به او علاقه دارید تا حد زیادی از بدبینی او کم می‌شود.

اضطراب همسرتان را بیشتر نکنید
به همسرتان توصیه کنید میزان فعالیت‌های فردی و اجتماعی‌اش را افزایش بدهد؛ به عبارتی دیگر، ساعت‌های بیکاری خود را کم کند و با افزایش ارتباط اجتماعی و رفت و آمد با اقوام و دوستانش از فکرهای بیهوده دوری کند. همچنین توجه داشته باشید که خانم‌هایی که حساسیت‌های بیش از حد به همسر خود دارند، دچار استرس و اضطراب بیشتری هستند؛ بنابراین از انجام رفتارهایی که استرس او را بیشتر می‌کند، با جدیت پرهیز کنید.

نویسنده: محمد کارگر

https://goo.gl/DcwMnc

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

بسیاری معتقدند دوران تجرد، دورانی است که افراد در آن آزادانه زندگی می کنند، هر چه بخواهند می خورند، می گویند، ‌ می روند و ... اما همین که با کسی عقد کنند باید با آزادی ها و خوشی ها خداحافظی کنند. ازدواج، بیرون آمدن از پوسته تنهایی است. وقتی مجردی، در لاک تنهایی فرو رفته ای؛ ازدواج، شریک کردن یک نفر دیگر در همه زندگی خودت است؛ وقتی مجردی، شریکی نداری؛ ازدواج، تولد یک خانواده جدید است؛ وقتی مجردی، خانواده ات همانی است که بود؛ ازدواج، هویتی جدید برای مرد و زن است؛ وقتی مجردی، چیزی جز دختر یا پسر خانواده نیستی؛ ازدواج، یک دنیا وظیفه و تعهد است؛ وقتی مجردی، وظیفه و تعهد زیادی نداری و دوران پس از ازدواج با زمانی که مجردی از زمین تا آسمان فرق دارد.

باید پای حرف تمام افراد متاهل و مجرد نشست و صحبت هایشان را مو به مو گوش داد و آنوقت نتیجه گرفت که دنیای تاهل جذاب تر است یا دنیای تجرد، البته اگر همه آنهایی که سفره دل شان را پهن کرده اند راست گفته باشند و از احساسات واقعی شان پرده برداشته باشند.

بیشتر آدم ها هیچ وقت از شرایطی که دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی می رسند، باز هم افسوس گذشته را می خورند یا نگاه شان به داشته های دیگران است، پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف می زنند دچار همین حس می شوند برای همین است که حرف آدم ها در مورد این دو دوره از زندگی را نمی توان ملاک قضاوت صد درصدی قرار داد؛ ولی فارغ از این بحث ها آنچه که نمی شود در آن شک کرد مزایایی است که به واسطه ازدواج سهم آدم ها می شود و محدودیت هایی که پس از ازدواج دست و پای آدم ها را می بندد.

بسیاری معتقدند دوران تجرد، دورانی است که افراد در آن آزادانه زندگی می کنند، هر چه بخواهند می خورند، می گویند، ‌ می روند و ... اما همین که با کسی عقد کنند باید با آزادی ها و خوشی ها خداحافظی کنند. درست است که این نگاه در مورد امر مهمی مثل ازدواج کمی سطحی به نظر می رسد اما باید پذیرفت که واقعاً دنیای تجرد و تاهل تفاوت های بسیاری با هم دارند. به بیان دیگر هر کدام از این دنیاها قوانین خاص خود را دارند که افراد برای موفقیت در زندگی باید بر طبق آن قوانین زندگی کنند.

جالب آنکه برخی از قوانین دوران تجرد نه تنها با قوانین زندگی مشترک متفاوت است بلکه کاملاً بر ضد آن هم هست. در حالی که همه می دانند جمع نقیضین محال است. تفاوت قوانین این دو دنیا و عدم توجه افراد به آنها باعث شکل گیری مشکلات و اختلافات بسیاری میان دختر و پسر به خصوص در دوران نامزدی می شود. در ذیل به برخی از این عادات اشاره می شود.

تصمیم گیری های یک جانبه

شاید در دوران تجرد افراد در بسیاری از مواقع به خصوص در مورد مسائل شخصی شان به صورت انفرادی تصمیم گرفته و عمل نمایند اما دنیای تاهل با اینگونه تک روی ها سازگار نیست. در این دوران افراد باید از ساده ترین امور تا پیچیده ترین آنها با نامزدشان مشورت کرده و بر اساس تصمیمی که از طریق شور گرفته می شود عمل نمایند. تک روی در دوران نامزدی به معنای نادیده گرفتن فرد مقابل و عدم اعتماد به اوست به همین دلیل باعث اختلاف و درگیری میان افراد می شود. همه چه دختر خانم و چه آقا پسر باید با انجام درست و به موقع وظایف و مسئولیت هایشان باعث سرعت یافتن روند سیر زندگی به سمت موفقیت شوند.

عدم مسئولیت پذیری

اصطلاحاً به یکی از عادت هایی که اغلب افراد در دوران تجرد به آن مبتلا هستند « از زیر کار در رفتن » می گویند. شاید در دوران تجرد عدم مسئولیت پذیری در برخی از امور مشکل آفرین نباشد و افرادی چون پدر و مادر یا خواهر و برادر جور فرد غیر مسئول را بکشند اما پس از عقد و در زمان نامزدی و حتی بعد از آن در زندگی مشترک خبری از این زیر کار در رفتن ها نیست. همه چه دختر خانم و چه آقا پسر باید با انجام درست و به موقع وظایف و مسئولیت هایشان باعث سرعت یافتن روند سیر زندگی به سمت موفقیت شوند.

ابراز علاقه درست

همه می دانند که دو جنس مذکر و مونث در بسیاری از جهات و امور با هم متفاوتند. یکی از این تفاوت ها نحوه ابراز علاقه است. جنس مونث به دلیل روحیه بسیار لطیفی که دارد همیشه با مهر و محبت علاقه خود را به اطرافیان و دوستان نشان می دهد اما بالعکس در جنس مذکر معمولاً شوخی و شیطنت و گاهی اذیت نشان دهنده علاقه به فرد مقابل است. شاید این روند در دوران تجرد مناسب و منتقل کننده احساسات به فرد مقابل باشد ولی باید توجه داشت که هیچ کارایی برای دوران تاهل ندارد به همین دلیل هر دو جنس باید تا حدودی از موضع خود فاصله بگیرند.

ابراز علاقه همسران

یعنی نه دختر خانم بی نهایت عاطفی و رمانتیک باشد که آقا پسر اصلاً نتواند با او صحبت کند و نه آقا پسر از شوخی و اذیت های زیاد برای ابراز علاقه به نامزدش استفاده کند که خانم حس کند او هیچ عاطفه و علاقه ای ندارد. حد تعادل یقیناً ضامن خوشبختی طرفین خواهد بود.

کنار گذاشتن برخی اخلاق و عادات زشت

برخی اخلاق های زشت مانند توهین کردن،‌ مسخره کردن،‌ عیب جویی کردن، زورگویی و ... جز عاداتی هستند که فرد باید قبل از عقد از آنها کناره بگیرد زیرا این تکنیک ها نه تنها در دوران تاهل هیچ سودی ندارند بلکه نوعی بی احترامی به فرد مقابل محسوب شده و باعث ایجاد کدورت، ناراحتی، دعوا و جدایی می شود. توجه داشته باشید که « احترام متقابل » مهمترین اصل موفقیت در زندگی مشترک است.

نویسنده: محمد کارگر

https://goo.gl/TzbZRB


  • saad magazine