صاد | صدای سلامت

۳۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ما به طور ناخودآگاه  از نظر جنسی مجذوب خودمان نیز می شویم

تا کنون مجذوب خود شده اید؟ جالب است که بدانید ما از نظر جنسی ممکن است جذب خود نیز بشویم یا حداقل جذب شرکای جنسی بالقوه ای که شباهت زیادی به ما دارند می شویم. فرالی و مارکس (2010) نشان دادند که اگر عکس های افراد در تصاویر کامپوزیت وجود داشته باشد (در مقابل شرایط کنترلی که عکس شخص دیگری در تصاویر کامپوزیت وجود داشته باشد)، افراد درباره ی جاذبه جنسی بیشتر به عکس های کامپوزیت بیشتر سخن می گویند. نکته ی مهم اینجاست که شرکت کنندگان نمی دانستند که عکس های شان در کامپوزیت ها وجود دارد و اگر آنها تشخیص می دادند که عکس هایشان دستکاری شده بود تا شبیه آنها بشود، ممکن بود که به جذابیت آنها نمره ی پایین تری بدهند.

جاذبه ی جنسی زنان با سیکل قاعدگی آنها تغییر می کند. برای مثال، زنان دگرجنسگرا بیشتر مردان خوش قیافه را ترجیح می دهند، و وقتی در بیشترین حالت تخمک ریزی هستند به سمت افرادی با چهره های متقارن جذب می شوند. نظر زنان درباره ی شرکای جنسی شان در دوره های قاعدگی شان تغییر می کند. زنانی که شرکای جنسی شان را از نظر جنسی جذاب می دانند، وقتی که در بیشترین حالت تخمک ریزی هستند آنها را به شکل مثبتی ارزیابی می کنند، در حالیکه زنانی که شرکای جنسی شان را از نظر جنسی کمتر جذاب می داند آنها را منفی تر ارزیابی می کنند. به علاوه، وقتی زنان در حالت تخمک ریزی چرخه ی قاعدگی شان هستند (و سطح استروژن بالا دارند)، بیشترتمایل دارند تا با مردانی دیگر به غیر از شریک جنسی شان معاقشه کنند، با این وجود، وقتی آنها در حالت تخمک ریزی کمتری هستند (و سطح پروژسترون شان بالاست) میل دارند با شرکای جنسی خود معاقشه کنند.

چرا جاذبه ی جنسی زنان نسبت به مردان در طول دوره های متفاوت تغییر می کند؟ اگرچه زنان باید مجذوب مردی با ژن خوب شوند، مردانی که جذابترند ممکن است تمایل کمتری برای تولید مثل در آینده داشته باشند. محققین پیشنهاد می کنند که زنان استراتژی جفت گیری آمیخته ای را دنبال کنند و با جفتی مهربان و حامی که از آنها مراقبت نماید و برایشان تولید مثل کند معاقشه کنند. همچنین آنها برای یک رابطه ی جنسی کوتاه مدت به دنبال مردانی هستند که از ژن خوبی برخوردارند.

  چه کسی شما را جذب می کند؟

شما نوعا جذب چه گروهی می شوید؟ مردان، زنان؟ تحقیقات خیره کننده در این زمینه نشان می دهد که به طور خودآگاه نمی توان فهمید که مجذوب چه کسی می شویم. در حالیکه مردان دگرجنس گرا یا همجنس گرا به طور دقیق به دنبال جذب زنان و مردان هستند، زنان دگرجنس گرا و همجنس گرا اینطور نیستند. چیورز و همکاران (2004) سه فیلم مختلف جنسی را برای مردان و زنان دگرجنس گرا و مردان و زنان همجنسگرا نمایش دادند. یکی از فیلم ها معاقشه ی دو زن را نشان می داد، دیگری معاقشه ی یک مرد و یک زن را نشان می داد، و سومی نیز معاقشه ی دو مرد را نمایش می داد. پژوهشگران تحریکات جنسی  خود-گزارشی و همچنین انگیختگی تناسلی شرکت کنندگان را اندازه گرفتند. نتایج برای مردان قابل پیش بینی بود؛ مردان همجنسگرا انگیختگی ذهنی و فیزیولوژیک بیشتری را نسبت به نمایش فیلمی که به معاقشه ی دو مرد مربوط میشد نشان دادند، و در مردان دگرجنس گرا تحریک جنسی بیشتری به نسبت به فیلمی که مربوط به معاقشه ی دو زن بود مشاهده شد. یافته های نویسندگان مقاله درباره ی زنان اما جالب بود. اگرچه همجنسگرایان زن فکر میکردند با دیدن فیلم معاقشه ی دو زن بیشتر تحریک شوند، و دگرجنسگرایان زن فکر می کردند با دیدن فیلم معاقشه ی یک زن و یک مرد از نظر جنسی بیشتر برانگیخته شوند، هر دو گروه زنان از نظر روانی با دیدن هر سه فیلم، و بدون توجه به شخصیت های آنها، تقریبا به یک اندازه تحریک شدند.

چرا زنان به هر دو جنس جذب می شوند؟ محققین معتقدند که قوه ی جنسی زنان سیال تر و منعطف تر از مردان است. اگرچه محققین اعتقاد ندارند که زنان اساسا دوجنس گرا هستند، اما به طور قاطع معتقدند که قوه ی جذب جنسی زنان ساده تر از مردان تغییر می کند.

 

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/WQrySy

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

در کشور ما بیشتر زمانی مساله خیانت در ازدواج مطرح می شود که فردی با وجود داشتن همسر، با فرد دیگری هم رابطه جنسی داشته باشد. این در حالی است که خیانت در ازدواج و زندگی زناشویی، صرفا به معنای داشتن رابطه جنسی و بسیار عمیق افراد متاهل با فردی جز همسرشان نیست.

بلکه حتی فکر کردن به شخص دیگری جز همسر، صحبت کردن هر روزه با او، پیامک زدن مداوم به او یا برقراری رابطه دوستانه مستمر از طریق چت کردن با او هم می تواند خیانت به همسر محسوب شود. حتی اگر فردی در ذهن خودش عاشق فرد دیگری جز همسرش باشد و آن شخص سوم هم از این عشق بی خبر باشد، باز هم نوعی خیانت در زندگی زناشویی رخ داده است.

ما نمی توانیم بگوییم که تمام خیانت ها دقیقا شبیه به هم هستند و تمام افرادی هم که خیانت می کنند، تیپ شخصیتی یکسانی دارند اما به طور حتم، برخی از انواع خیانتها می تواند ریشه در کودکی یا ویژگی های شخصیتی هر فردی داشته باشد.

به این معنا که ممکن است فردی در دوران کودکی خود شاهد طلاق، بحث های هر روزه یا خیانت یکی از والدین خود به دیگری باشد.در این صورت وابستگی کامل و ایمن بین چنین کودکی و والدینش ایجاد نمی شود به همین دلیل در بزرگسالی، 2 حالت برای این بچه ها اتفاق می افتد؛

یکی اینکه همیشه از ترس تنهایی و تنها ماندن دنبال فرد دیگری هستند و دوم اینکه خیانت را به عنوان یک عمل یاد می گیرند و آن را در زندگی شخصی و آینده شان هم انجام می دهند.نکته دیگر اینجا است که ما به طور کلی 3 نوع خصوصیت سرشتی در شخصیت های مختلف داریم؛ این 3 خصوصیت سرشتی شامل تنوع طلبی، آسیب گریزی و وابستگی به پاداش می شود.

معمولا امکان خیانت کردن در افرادی که دارای خصوصیت تنوع طلبی هستند، وجود دارد. بد نیست این را هم بدانید کسانی که دارای شخصیت نمایشی، مرزی و ضداجتماعی هستند هم خصوصیت تنوع طلبی دارند و امکان خیانت کردنشان بیشتر از دیگران است.

البته این حرف به معنای خیانت کردن و خائن بودن تمام افرادی که شخصیت تنوع طلبی دارند، نیست. یعنی ممکن است فردی تنها به دلیل برآورده نشدن نیازهای خود در زندگی زناشویی خیانت کند در حالی که به هیچ عنوان هم تنوع طلب نباشد.

به عبارت ساده تر، گاهی زن یا مرد از نظر نیازهای جنسی و عاطفی در زندگی زناشویی و خانوادگی خود تامین نمی شود و به جای صحبت کردن با همسر، رفتن نزد متخصص و مشاور و برطرف کردن مشکل خود به اشتباه به سمت دیگری کشیده می شود و دست به خیانت برای رفع نیازهای فردی اش می زند.

 

اما شخصیت های نمایشی، مرزی و ضد اجتماعی چه کسانی هستند؟

_ شخصیت نمایشی
شخصیت هیستریک یا نمایشی، یکی از انواع تیپ های شخصیت است. خصوصیات عمده این تیپ، توجه طلبی افراطی و آرایش ظاهری برای جلب توجه و هم چنین داشتن رفتارهای هیجانی و نمایشی است. آنها بسیار احساسی، برون گرا، شورانگیز، تابع امیال، ساده لوح، بی آلایش و غالباً جذاب هستندعلاوه بر جذاب بودن به ویژه در بین جنس مخالف، مردم پسند هم هستند. آنها تشنه محبت هستند، هیجان زده رفتار می کنند و خودمحورند و از تنهایی ترس دارنداگر مجبور شوند لحظاتی را تنها و بدون هم نشین سر کنند، به طور حتم پای تلفن خواهند نشست و با افراد زیادی تماس خواهند گرفت تا سرانجام موفق شوند با یکی دو نفر به صحبت بپردازند و از ترس تنهایی، رهایی پیدا کنندافراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساس های پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمی کنند. آنها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو می شوند، آرام و موقر باقی می مانند و نسبت به کسی که بتواند آن ها را فریب دهند، احساس تنفر می کنند.

 

_ شخصیت مرزی
اختلالات شخصیتی مرزی یک نوع اختلال شخصیتی است که با این ویژگیها شناخته می شود: زود انگیختگی یا پیش بینی نا پذیری در مورد مسائلی از قبیل تکانه های جنسی،قمار،سوئ استفاده از دارو و الکل،دزدی از فروشگاه ها و پرخوری و آسیب رساندن به خود.نداشتن یک الگوی پایدار در روابط فردی، ناتوانی در کنترل خشم، مشکل هویتی، بی ثباتی هیجانی، کوشش های بی مورد برای اجتناب از ترک و رها شدگی، خود آسیب زنی جسمی، احساس مزمن پوچی و بی حوصلگی که بصورت احساس بی هدفی، خالی و بی ارزش بودن.

 

_ شخصیت ضد اجتماعی
این اختلال دارای چهار نشانه اصلی است که عبارت اند از :
1 -
خود محوری، فقدان وجدان
2 -
رفتار تکانشی و جاذبهء سطحی
3 -
خود محوری به اشتغال ذهنی فرد به مسایل خود
4 -
عدم حساسیت به نیازهای دیگران مربوط می شود
فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی به زندگی خود در دنیا یی که با تنهایی او آمیخته شده است ادامه می دهد، گویی که در مکان جدا و عایقی قرار دارد و هرگز دوست و آشنایی ندارد. این افراد اغلب فکر می کنند که با دیگران تفاوت دارندآنها ظاهراً احساس توجه و نگرانی نسبت به دیگران را درک نمی کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساس های پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمی کنندآن ها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو می شوند، آرام و موقر باقی می مانند و نسبت به کسی که بتواند آن ها را فریب دهند، احساس تنفر می کنند.

نویسنده: محمد کارگر

https://goo.gl/VBhQma


  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

ما فریبکاران متبحری هستیم و خود و دیگران را می­فریبیم و در این رفتار چنان خبره می­شویم که واقعا فراموش می­کنیم وجود اصلی­مان در پس نقاب پنهان شده است. ما باور داریم همانی هستیم که در آینه می­بینیم.

 

کارل یونگ، روان شناس برجسته به بخشی از وجود ما اشاره می­کند و آن را «سایه» می­نامد. «سایه» شامل همه آن ویژگی­های شخصیتی ماست که سعی می­کنیم پنهان یا نفی کنیم. «سایه» آن جنبه­های تاریکی را در بر دارد که باور داریم از نظر خویشان، دوستان و از همه مهم­تر، خود ما پذیرفتنی نیست.

نیمه تاریک وجود در اعماق آگاهی­مان دفن شده و از دید ما و سایرین پنهان است. پیامی که از این مخفیگاه دریافت می­کنیم ساده است: «من عیب و ایرادی دارم. من خوب نیستم. من دوست داشتنی نیستم. من شایسته نیستم. من بی­ارزشم.»

بسیاری از ما مضمون این پیام­ها را باور می­کنیم. ما اعتقاد داریم چنانچه به اعماق وجود خود نگاهی بیندازیم، با موجودی وحشتناک رو به رو خواهیم شد و در نتیجه از ترس آن که مبادا شخص غیرقابل تحملی را در وجودمان بیابیم، از بررسی دقیق خود طفره می­رویم. ما از خودمان می­ترسیم، از تمامی افکار و احساساتی که سرکوب کرده­ایم، می­ترسیم! برخی از ما چنان با این افکار و احساسات ناآشنا هستیم که فقط زمانی متوجه آنها می­شویم که آنها را به دیگران نسبت دهیم. ما ترس خود را به محیط زندگی، دوستان، خویشان و حتی بیگانگان فرا می­افکنیم و این ترس چنان شدید است که تنها را مقابله با آن را پنهان و یا انکار کردن آن می­دانیم.

ما فریبکاران متبحری می­شویم و خود و دیگران را می­فریبیم و در این رفتار چنان خبره می­شویم که واقعا فراموش می­کنیم وجود اصلی­مان در پس نقاب پنهان شده است. ما باور می­کنیم همانی هستیم که در آینه می­بینیم. باور می­کنیم که فقط جسم و روان هستیم و حتی پس از آن که بارها و بارها در روابط، مشاغل، رژیم­های غذایی و رویاهایمان شکست خوردیم، باز هم پیام­های درونی هشدار دهنده را سرکوب می­کنیم و به خود می­گوییم: «اشکالی ندارد، اوضاع بهتر خواهد شد.» ما بر چشمانمان، چشم­بند می­گذاریم و در گوش­هایمان پنبه فرو می­کنیم تا آن افسانه­های درونی را که آفریده­ایم، زنده نگاه داریم؛ افسانه خوب و دوست داشتنی نبودن، نالایق و بی­ارزش بودن!

به جای سرکوب کردن سایه­هایمان، باید آن جنبه­هایی را که از آنها وحشت داریم ببینیم، آشکار کنیم، بپذیریم و در آغوش بگیریم. منظورم این است که بپذیریم این جنبه­ها نیز به ما تعلق دارند.

هنگامی که با سایه خود آشتی کنید، زندگی شما همچون کرم ابریشمی که به پروانه بسیار زیبا تبدیل شده است، دگرگون می­گردد. دیگر نیازی نیست وانمود کنید کس دیگری هستید و یا ثابت کنید موجود شایسته­ای می­باشید. آن هنگام که سایه خود را در آغوش بگیرید، دیگر نیاز نیست در ترس به سر برید. موهبت­های موجود در سایه خود را پیدا کنید تا سرانجام از تمامی شکوه وجود اصلی­تان بهره­مند شوید. در این حالت آزاد هستید تا آن زندگی را که همواره آرزو داشته­اید، به وجود آورید.

همه ما با ساختار احساسی سالمی به دنیا آمده­ایم. ما در بدو تولد خود را می­پذیریم و دوست داریم. پیش­داوری نمی­کنیم که این ویژگی­هایمان خوب و آن ویژگی­ها بد است. ما با تمامی وجود خود در لحظه زندگی می­کنیم و خود را ازادانه نشان می­دهیم. اما به تدریج که بزرگ­تر می­شویم، اطرافیان خلاف اینها را یادمان می­دهند. آنها به ما می­گویند چگونه رفتار کنیم و چه هنگام بخوریم و بخوابیم، به انسان­های دیگر توجه کنیم یا آنها را دوست داشته باشیم. به این ترتیب ما تمایز گذاشتن را آغاز می­کنیم و دقت می­کنیم که آیا به گریه­های ما به سرعت پاسخ داده می­شود و یا اصلا پاسخی داده نمی­شود. به تدریج می­آموزیم که چه رفتاری سبب می­شود تا قبولمان کنند و چه رفتاری موجب طرد ما می­گردد.. می­آموزیم که آیا به اطرافیانمان اعتماد کنیم یا از آنها بترسیم. می­آموزیم که چه ویژگی­هایی در محیطمان قابل قبول و چه ویژگی­هایی غیر قابل قبول است. این آموزش­ها مرحله به مرحله ما را از زیستن در لحظه دور می­کند و مانع از آن می­شود که خود را آزادانه ابراز کنیم.

ما نیاز داریم که احساس دوران معصومیت خود را دوباره به دست آوریم، همان احساسی که موجب می­شد تا تمامی وجود خود را در هر لحظه بپذیریم. ما باید در چنین فضایی به سر ببریم تا بتوانیم انسانی سالم، شادمان و کامل­تر باشیم. راه حل تمامی مشکلات ما این است.

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/xFpFWJ

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

وقتی از آمادگی مدرسه رفتن صحبت می‌کنیم، شاید عده‌ای بگویند که چه لزومی دارد که آمادگی در خود و فرزندمان به وجود آوریم. خوب اول مهر می‌شود و او به مدرسه می‌رود!!!اگر بچه‌ها آماده به مدرسه رفتن شده باشند، به راحتی مدرسه را می‌پذیرند و خود را با وظایفی که در مدرسه به عهده آن هاست، تطبیق می‌دهند. در نتیجه فشار و استرس کمتری را تجربه کرده و این مسأله موجب شکوفایی استعداد آنها می‌شود و رابطه خوب با معلم و مدرسه را به وجود می‌اورد. در اینجاست که والدین نیز با آمادگی بیشتر، استرس کمتری را تجربه می‌کنند و 9 ماه فعالیت تحصیلی دانش‌آموزان به خوبی سپری می‌شود.

 

معایب عدم آمادگی کودک هنگام ورود به مدرسه

1- اضطراب و فشار روانی شدید کودک: که می‌تواند ناشی از جدایی از والدین باشد یا ناشی از حضور جمعی که نمی‌شناسد، باشد.

2- اضطراب والدین: که وقتی اضطراب و ناراحتی کودک را مشاهده می‌کنند آن ها نیز دچار فشار روانی می‌شوند.

3- برقراری رابطه نامناسب با هم‌سالان: کودکی که آماده مدرسه رفتن نباشد و در محیط‌های اجتماعی نیز با کودکان قرار نگرفته باشد، نیاز به زمانی دارد که بتواند با هم‌سالان رابطه مناسب برقرار کند.

4- عدم رابطه با معلم: کودک به دلیل واهمه از مدرسه به علت آماده نبودن، نمی‌تواند زود با معلم رابطه برقرار کند. معمولاً کودکان کلاس اولی زمان مناسب حدود دو هفته نیاز دارند تا با معلم ارتباط برقرار کنند. ولی کودکان دارای اضطراب از مدرسه، به زمان بیشتری وقت نیاز دارند.

5- پایین آمدن سطح یادگیری: به علت اضطراب و عدم آمادگی و وابستگی شدید به والدین مخصوصاً مادر، ذهن این کودکان انباشته از این نگرانی‌ها است، و مانع یادگیری آنها می‌شود.

چطور فرزند خود را برای مدرسه رفتن آماده کنیم؟

بازگشایی مدارس و خودداری از مدرسه رفتن

شما والدین عزیز، ممکن است فرزندانی داشته باشید که با شروع مدرسه به سختی و با گریه به مدرسه می‌روند یا اگر به مدرسه عادت کرده باشند، بعد از مدتی از مدرسه رفتن، خودداری می‌کنند.این مسأله خیلی برای والدین نگران‌کننده است و آنها را دچار تشویش و اضطراب می‌کند و نمی‌دانند که با این کودکان چه‌کار باید بکنند. در این مبحث چند مسأله مطرح می‌شود و راه‌حل‌هایی برای آنها ارائه می‌شود:

1- در مورد رفتن به مدرسه به کودک چه بگوییم؟

- حقایقی را به کودک بگویید که در مدرسه با آنها روبرو می‌شود. مثلاً به جای اینکه به او بگویید مدرسه جای خوبی است و به او خوش می‌گذرد و با بچه‌های خوبی آشنا خواهد شد، بگویید کی به مدرسه خواهد رفت، در آنجا چه‌کار خواهد کرد، کی به دنبال او خواهید آمد. زیرا روزهای اول دوستی پیدا نکرده یا به او خوش نگذشته است، در این صورت احساس می‌کند شما به او دروغ گفته‌اید و باعث اضطراب او می‌شود.

- به او بگویید در مدرسه چند ساعتی با آموزگار و سایر هم‌کلاسان تنها می‌ماند و شما در پایان روز نزد او برمی‌گردید.

- به او بگویید شاید در یکی دو روز اول تنها بماند و به او خوش نگذرد ولی بعد عادت می‌کند.

- تمام حوادثی که ممکن است پیش‌آید را برای او بگویید تا آمادگی روحی مواجه شدن با آنها را داشته باشد.

گاهی اوقات بچه‌ها، از اول واکنش منفی نشان می‌دهند که دلایل زیر را دارد:

1- احتیاج به زمان بیشتر برای آشنا شدن با مدرسه

2- کودک تجربه جدایی‌های متعدد را دارد که برای او تجربیات ترسناکی بوده است.

3- والدین بیش از حد محتاط که کودک را از خطرهای مدرسه می‌ترسانند که در دوری از والدین، احساس آرامش نمی‌کنند.

4- والدینی که نارضایتی و اضطراب خود را از فرستادن کودک به مدرسه را، ناخودآگاه به او منتقل می‌کنند.

چه عواملی ممکن است در بچه ایجاد اضطراب کند و نسبت به مدرسه رفتن عکس‌العمل منفی نشان دهد درصورتی که قبلاً به مدرسه می‌رفتند و به آن عادت کرده بودند؟!

1- ترس از دور شدن از والدین مخصوصاً کادر، که ایجاد اضطراب جدایی می‌کند.

2- درصورت وجود خواهر یا برادر کوچک‌تر در خانه، احساس محرومیت از عشق و محبت والدین می کند و دوست دارد در خانه بماند.

3- ترس از وجود بچه‌های گردن کلفت در مدرسه.

4- حضور در کلاسی که از معلم او می‌ترسد و معلم توجهی به نیازهای او ندارد.

5- از آنچه که معلم از او می‌خواهد، خوشش نمی‌آید یا در حد توان او نیست.

6- وجود شرایط متشنج در خانه که باعث بی‌ثباتی خانه می‌شود و کودک می‌ترسد در زمانی که در خانه نیست، اتفاقی در خانه بیفتد.

7- بلد نبودن تجزیه و تحلیل و حل و رفع مسائل در محیط خارج از خانه و با هم‌سالان که موجب اجتناب می‌شود.

8- عدم پیشرفت کودک در سطحی که از او انتظار می‌رود.

9- والدینی که کودک را وابسته نگه‌می‌دارند و او را مستقل نمی‌کنند.

10- ترس از مورد ارزیابی قرار گرفتن و پاسخ دادن در جمع.

· هرچند این‌ها بعضی از دلایلی بود که ممکن است به خاطر آن فرزند شما از مدرسه رفتن خودداری کند.

حال که با دلایل مدرسه نرفتن بچه‌ها آشنا شدیم، باید راه‌حل‌هایی که می‌تواند به شما کمک کند را در زیر می‌آوریم.

1- اگر کودک شما از آغاز، عکس‌العمل منفی برای مدرسه رفتن دارد...

- در روزهای اول به اندازه کافی کنار فرزندتان بمانید تا به مدرسه اعتماد کند.

- تقسیم در مورد اینکه والدین کی مدرسه را ترک کنند را باید بزرگ‌ترهای ذی‌صلاح با توجه به احساسات کودکی بگیرند نه کودک، زیرا کودک دچار اضطراب تصمیم‌گیری می‌شود.

- برای ترک کودک از او اجازه نگیرید.

- به مرور خداحافظی را کوتاه و مختصر کنید. باعث کاهش نق‌نق کودک می‌شود.

- همیشه خداحافظی کنید.

2- کودکی که بعد از عادت کردن به مدرسه، از رفتن خودداری می‌کند...

- قبل از ملامت کودک، سری به مدرسه بزنید که ببینید آنجا چه خبر است و مسأله را حل کنید.

- صحبت با کودک و تشویق او که از اتفاقاتی که باعث نرفتن او می‌شود، بگوید. 

- فهرستی از چیزهای مورد علاقه او در مدرسه تهیه کنید . انگیزه رفتن به مدرسه را با آنها زیاد کنید.

- روزهایی که اتفاق خاصی قرار است در مدرسه باشد مثل جشن در تقویم علامت زده و در مورد آن با کودک صحبت کنید.

- فهرستی از چیزهایی که در مدرسه دوست ندارند با ذکر دلیل تهیه کنید، برای حل آنها.

- کمک به کودک تا با احساساتش کنار بیاید و به او اطمینان دهید که به او علاقه‌مندید و مسایلش را درک می‌کنید.

- کودک را تشویق به دوست‌یابی کنید. با هماهنگی والدین دوستان مدرسه در خانه قرار بگذارد.

- با خواهر و برادرهای بزرگ‌تر کودک صحبت کنید تا از دلایل او و احساساتش آگاهی یابید.

3- کودکانی که تظاهر به بیماری کرده و شکایات بدنی مختلف دارند...

گاهی بچه‌ها خود را به بیماری می‌زنند که در خانه بمانند و فکر می‌کنند که با این می‌توانند والدین خود را فریب دهند.

- مراجعه به پزشک برای اینکه مطمئن شوید که مشکل واقعی نیست.

- اجازه در خانه ماندن ندهید.

- تعیین شرایط خاص برای در خانه ماندن، مانند تب بالای 5/38 و نشانه‌های روشن ناخوشی.

اگر بیمار است باید در رختخواب بماند، غذای مخصوص بیمار بخورد، از بازی با بچه‌ها و فوتبال بازی کردن به دلیل بیماری محروم است، نمی‌تواند تلویزیون تماشا کند یا خوراکی‌های مورد علاقه بخورد. 

- خودتان الگوی مناسبی باشید، اگر مدام از درد و ناراحتی شکایت کنید، احتمالاً فرزند شما نیز چنین می‌کند.

- زمین خوردن‌های معمولی کودک را بیش از حد بزرگ نکنید و با ترس و وحشت واکنش نشان ندهید.

- برای نشانه‌های بدنی که با تنش ایجاد می‌شود کودک را آموزش دهید که این نشانه‌ها و موقعیت‌های به وجود آورنده آن را تشخیص دهید.

- در مورد موارد استرس‌آور صحبت کند و روش‌های کسب آرامش (تنفس عمیق، شل کردن تدریجی ماهیچه‌ها) را به او آموزش دهید.

- راه‌های جدید، جلب توجه را به کودک بیاموزید.

- در صورت استفاده از روش‌های مثبت جلب توجه، او را تشویق کنید.

- رفتارهای سالم و سلامتی را تقویت کنید، مثل اینکه اگر تب خفیف دارد و به جلسه امتحان می‌رود.

- در صورتی که رویارویی درستی با تظاهر به بیماری نکنید، کودک به مرور زمان دچار اضطراب غیرواقعی در مورد سلامتی‌اش می‌شود و یاد می‌گیرد که برای فرار از مسئولیت بیماری را بهانه کرده و تظاهر به بیماری کند.

 4- کودکی که بعد از چند روز غیبت با تعطیلی می‌خواهد به مدرسه برود...

- در صبح برنامه دقیقی داشته باشید که کودک زودتر و مرتب‌تر کارهای قبل از مدرسه را انجام دهد.

- به غر زدن‌های او بی‌اعتنا باشید و نظرات مثبت و اشتیاق او را برای مدرسه رفتن تشویق کنید.

- برای انجام کارهای صبحگاهی مصمم و جدی باشید. در عین حال مثبت و مهربان بودن والدینی که کم‌تر احساساتی می‌شود، آماده شدن صبحگاهی را به عهده بگیرید.

- با یکی از معلم‌ها یا ناظم‌ها هماهنگ کنید که با روی باز از کودک استقبال کرده و او را به کلاس ببرد. اگر با این مسأله مورد تمسخر هم‌کلاسی‌هایش قرار نگیرد.

- هر کاری را که مربوط به مدرسه رفتن است، تشویق کنید.

در صورتی که تمام راه‌حل‌های بالا را انجام دادید ولی هم‌چنان کودک شما مقاومت می کند از یک متخصص برای درمان فوری کمک بگیرید.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/SHsoqS

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

یکی از مراحل مستقل شدن فرزند گرفتن او از پوشک است.کمک به کودک وقتی کامل می‌شود که امکان استفاده راحت از توالت برای کودک‌تان به صورت مستقل کاملا وجود داشته باشد. چیزهایی هم هست که باید یادش بدهید؛ مثلا این که چطوری شلوارش را پایین بکشد و دوباره پایش کند، لگن توالت را خالی کند و دست‌هایش را با صابون بشوید. این چیزها ممکن است چند ماه طول بکشد و شما مجبور باشید تا آن وقت خودتان همراهی‌اش کنید.

برای آموزش توالت چه چیزهایی لازم دارید؟

یک لگن آموزشی کودک که او خودش به تنهایی بتواند رویش بنشنید. اگر بتوانید برای هر جای خانه (مثلا اتاق خودش،هال، آشپزخانه، توالت) یکی تهیه کنید، فوق‌العاده است.

. یک عالمه آب یا آبمیوه و مایعات دیگر برای نوشیدن

 جایزه برای هر بار استفاده مطلوب(!) از لگن (شکلات یا هر چیز دیگری که کودک‌تان واقعا دوست داشته باشد و شما معمولا او را از خوردن‌ آن محروم می کنید.

. چند دست شلوار یا شورت راحت که فوری پایین بیایند؛ برای وقت‌هایی که بیرون از خانه هستید

یک ماه قبل از شروع

کنترل کنید که کودک‌تان برای شروع برنامه آموزش توالت آماده است یا نه .آمادگی، یعنی این که کودک‌تان بعد از هر بار دستشویی برای 2 ساعت یا بیشتر خشک می‌ماند، از شما می‌خواهد که به توالت برود، دوست ندارد پوشکش کنید و در زمان‌های نسبتا مشخصی در روز مدفوع می کند.برنامه کاری‌تان را خالی کنید و 3 روز را روی آموزش توالت تمرکز کنید. یک نفر دیگر (پدر، مادربزرگ یا پرستار) را هم کنار دست‌تان داشته باشید تا حداقل در 2 روز اول کمک‌تان کند. تا 5 هفته قبل از شروع آموزش، کودک‌تان را با لگنش آشنا کنیدوقت‌هایی که خودتان، همسرتان یا نزدیکان دیگری که با آن‌ها رودربایستی ندارید، می‌خواهید به توالت بروید، به او اطلاع بدهید که دارید برای چه کاری می‌روید! می‌توانید مراحل توالت را از پایین کشیدن شلوار تا سیفون و شستن دست‌ها برایش توضیح بدهید. می‌توانید این کار را برای عروسک‌های کودک‌تان هم اجرا کنید و تمام مراحل توالت را به او نشان بدهید.

یک هفته قبل از شروع

یک بسته پوشک را به کودک‌تان نشان بدهید و بگویید که از چهارشنبه (یا هر روز دیگری که قرار است آغاز تعطیلات 3 روزه آموزش پوشک‌تان باشد) دیگر نیازی به این‌ها ندارید و او قرار است بی‌پوشک بگردد. این را به عنوان یک ماجرای مفرح و هیجان‌انگیز معرفی کنید. به او بگویید هر وقت این بسته پوشک تمام شود، دیگر نیازی نیست او پوشک به پا کند و آزاد است.

اولین روز آموزش

همراه با کودک‌تان از خواب بیدار شوید. پوشکش را باز کنید. بهتر است کودک‌تان لباسی داشته باشد که مزاحم نشستن او روی لگن نشود. شما و همسرتان باید چشم بدوزید به بچه‌تان تا اگر نشانه‌هایی از نیاز به دستشویی دیدید، او را فوری به نزدیک‌ترین لگن برسانیددر طول روز همگی (یعنی خودتان، همسرتان و کودک‌تان) را مجبور کنید میوه و چیزهای آبکی بخورند! هر وقت خودتان خواستید به توالت بروید، به کودک‌تان بگویید و مراحل را برایش توضیح دهید. جای دقیق لگن را به او نشان بدهید و بگویید که چه انتظاری از او داریداگر کودک‌تان روی لگن نشست و کارش را انجام داد، موفقیتش را به او تبریک بگویید، حتی اگر بیشترش روی زمین ریخته بود و فقط یک قطره‌اش به لگن رسیده بود . حتی می‌توانید به او جایزه هم بدهید. بعد از 10 تا 12 بار، معمولا بچه‌ها یاد می‌گیرند به صورت مستقل از لگن استفاده کنند. اگر یک اتفاق ناخوشایند رخ داد (مثلا مبل یا فرش کثیف شد) نگویید «چیزی نیست!». به جایش با یک لحن ملایم و کمی ناراحت بگویید «جیش (یا پی‌پی) توی لگن!» و به کودک‌تان کمک کنید تا فرش و مبل را تمیز کنید. به هیچ عنوان سرش داد نزنید و به خاطر اتفاقی که افتاده، شرمنده‌اش نکنید. قبل از زمان خواب بعدازظهر و خواب شبانه، به کودک‌تان بگویید که وقت توالت است(از او نپرسید که می‌خواهد برود یا نه، چون جوابش نه خواهد بود) و بعد پوشکش کنید، مگر این که مطمئن باشید خشک می‌ماند.

روز دوم آموزش

روش روز اول را ادامه بدهید. تنها تفاوت این است که در روز دوم می‌توانید یک ساعت در بعدازظهر بیرون بروید. صبر کنید تا او در لگن کارش را بکند و بعد سریع از خانه بیرون بزنید.این طوری به او می‌فهمانید که بین زمان بیرون رفتن از خانه و دستشویی کردن، ارتباطی وجود دارد. ضمنا با این کار کودک‌تان را با «توالت درخواستی» هم آشنا می‌کنید، یعنی قبل از بیرون رفتن از او بخواهید که توالت کند موقع بیرون رفتن پای کودک‌تان یک شلوار راحت بکنید و برایش پوشک یا شورت آموزشی نپوشانید قرار است برای هر رخدادی، داخل خانه یا بیرون آن کودک را آزاد بگذارید. با این حال چند دست لباس با خودتان بردارید.بهتر است برای بیرون رفتن یک جای نزدیک را انتخاب کنید تا پیاده (بدون ماشین) بروید. قدم زدن در محله (حتی اطراف ساختمان خودتان) یا رفتن تا پارک نزدیک خانه، این امکان را مهیا می‌کند که یک لگن کوچک را هم با خودتان ببرید. در این مرحله، انتظار نمی‌رود که کودک بتواند خودش را یک ساعت نگه دارد.

روز سوم آموزش

همان روش روز اول را ادامه بدهید، اما می‌توانید صبح و عصر برای یک ساعت بیرون بروید. هر بار قبل از رفتن از کودک‌تان بخواهید توالت کند و بعد بیرون بروید.

بعد از آموزش

بعد از این تعطیلات طولانی می‌توانید انتظار داشته باشید که کودک‌تان هر بار که لازم دارد، خودش را به لگن برساند یا به شما بگوید که کمکش اما برای رسیدن به نتیجه مطلوب، همچنان باید انتظار اتفاقاتی را داشته باشید.برای 3 ماه آینده، به کودک‌تان اجازه بدهید با شورت یا با یک شلوار شل و ول در خانه بگردد. پوشک را فقط برای خواب شبانه استفاده کنید. بیرون از خانه هم شلوارهای راحت پای او کنید که پایین کشیدن‌شان ساده باشدشورت‌های آموزشی یا لباس‌های زیر تنگ برای بچه حس پوشک را دارند و استفاده از آن‌ها قبل از 3 ماه کودک‌تان را ترغیب می‌کند که توی همان‌ها کارش را انجام بدهد. بعد از 3 ماه بدون هیچ رخداد غیر منتظره، می‌توانید به او شورت بپوشانید

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/kjyVVN

  • saad magazine