صاد | صدای سلامت

۳۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

الگوبرداری و پیروی از رفتارها و اعمال دوستان از ویژگی های دوره نوجوانی ست که شاید بسیاری از آنها مطابق با فرهنگ و ارزش های خانواده نبوده یا تهدیدی برای سلامتی نوجوانهاست. خالکوبی عملی ست که این روزها بین نوجوانان خیلی باب شده به خصوص بین آن دسته از نوجوانانی که به تأیید و پذیرش از طرف دوستانشان خیلی اهمیت می دهند، تمایل به دیده شدن و توجه دارند ، به طریقی می خواهند خودشان را اثبات کنند و غیره . قطعاً رفتار و واکنش والدین نسبت به انجام این عمل بسیار تعیین کننده است.  اما در صورتی که  فرزند نوجوانتان تمایل به خالکوبی داشت  واکنش درست چه می تواند باشد؟  پاسخ اینست به هم نریزید. فریاد نزنید. شوکه هم نشوید. در قدم اول اجازه دهید صحبت کند از دلایلش برای انجام این کار بگوید و شما خوب گوش کنید بدون اینکه نصیحت کنید و یا وسط حرفش بپرید. حتی اگر طرح خاصی مدنظرش بود اجازه دهید نشانتان دهد. کمی دل به دلش داده و  همدلی کنید(می دونم دوست داری تو هم مثل دوستانت انجام بدی و یا جملات دیگری که حاکی از درک و همدلی باشد). بعد از این مرحله وقتی شما شروع به صحبت می کنید به پیامدهای خالکوبی اشاره کرده و دلایل مخالفت خود را  به صورت منطقی و دور از هیجان مطرح می کنید کمتر گارد گرفته و اصرار بر انجام آن خواهد داشت و بیشتر احتمال دارد به صحبت هایتان گوش دهد. بنابراین با واکنش درست و گفتگوی منطقی، می توان از بروز بسیاری رفتارهای پرخطر در نوجوانان از جمله خالکوبی پیشگیری نمود.

نویسنده:آمنه اصغری

https://goo.gl/4Ev25d

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

شاید برای توضیح مشاوره و مشاوره‌‌ی تلفنی بهتر باشد که به ابتدای روان‌درمانی بازگردیم. مشاهده‌ی اعتراف در دین مسیحیت برای فروید جالب شد. فردی کنار یک اتاق تاریک می‌نشیند و بدون دیدن فرد مقابل درباره‌ی کارهایی که کرده صحبت می‌کند و آمرزیده می‌شود گویی بیان درد و گناه برابر با بخشیده شدن بود. این شاید طرح اولیه‌ی روان‌درمانی بوده‌ است. روان‌درمانی ابداع شد چرا که به این پی برد که گاهی آدمی تنها نیازمند یک گوش شنوا بدون هیچ قضاوتی است، امروزه با بالا رفتن سرعت تکنولوژی آدم‌ها روزبه‌روز از هم دورتر می‌شوند و فرصتی برای بیان بار مشکلاتی که به دوش می‌کشند ندارند. فرصتی برای مراجعه‌ی حضوری به یک روانشناس هم ندارند. تنها راه باقی مانده برای کاهش این تنش‌ها تلفن است یک تلفن و یک صدایی که آماده است تا خستگی‌های فرد را بشنود. مشاوره‌ی تلفنی در شرایط معاصر تنها راه ارتباطی با فردی دیگر است تا بدون هیچ قضاوتی ما را بشنود و با ما همراه شود. گاهی ما از اتفاقاتی که می‌افتد آگاهیم ولی نمی‌توانیم آن را ببینیم، نگاهی دیگر مسیر زندگی مان را از دور رصد می‌کند و گره‌های این راه پر فراز و نشیب را به ما می‌گوید. در این فضای پر سرعت زندگی خانواده‌هایی را می‌بینیم که فرصتی برای هم‌صحبت شدن با هم نمی‌یابند و تنها تکنولوژی خلأهای بین آنها را پر کرده و نقش یک مشاوره خانواده در اینجا می‌تواند پیدا کردن راهی برای ارتباط میان اعضای خانواده باشد. مشاور به فرد کمک می‌کند تا بر وقایعی که برایش اتفاق می‌افتد بینش یابد. در حقیقت سرمنشا تمام رفتارها و عکس‌العمل‌ها در خود ماست و آگاهی از آن شجاعت و جسارت می‌خواهد. ما می‌توانیم به یاری یک همراه و انتخاب یک مشاور خوب در هرجا به تفکرات خود بینش یابیم و بهترین تصمیم را اتخاذ کنیم.
حال به این بپردازیم که مشاور تلفنی اصلا جوابگوی نیاز انسان است؟
در روانکاوی کلاسیک، فروید روی یک صندلی پشت تختی می‌نشست و بیمار روی آن تخت دراز می‌کشید و معتقد بود با ندیدن درمانگر بیمار با ناخودآگاه خود ارتباط بیشتری برقرار می‌کند. در مشاوره‌‌ی تلفنی این اتفاق می‌افتد. فرد بدون دیدن طرف مقابل تنها روی مشکلاتش متمرکز می‌شود، شرط اصلی در مشاوره‌‌ی تلفنی تعهد دو طرفه است، تعهد مراجع و روان‌درمانگر یا مشاور که با هم در یک بازه‌ی مشخص زمانی بر سر مشکلی تمرکز کنند. درمانگر و مشاور می‌خواهد به مراجع آموزش دهد که بتواند درباره‌ی فکر خود فکر کند. در مشاوره‌ی تلفنی آنچه اهمیت دارد صدا است. صدا احساس فرد را با خود همراه دارد و با صداست که یک مشاور تلفنی درمی‌یابد که مراجع آشفته است یا مضطرب، غمگین است یا مستأصل و این امر نبود ارتباط چشم در چشم در مشاور تلفنی را جبران می‌کند.
انسان از ابتدای تولد نیازمند یک «دیگری» است تا او را بفهمد و به آشفتگی‌هایش معنا دهد، این امر می‌تواند با یک تلفن هم اتفاق افتد و گوش شنوایی برای شنیدن این آشفتگی‌ها پیدا کرد.

نویسنده: مانا علوی

https://goo.gl/wPHLhm

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

بسیاری ازخانم ها از مطالبی که به آقایان گوشزد می کند که باید با آنها چگونه برخورد کنند بسیار خوشحال می شوند و مشتاقانه این چنین مطالبی را دنبال می کنند .اما به نظر می رسد  با  چنین پیام هایی  روز به روز  زنان   نقش منفعل تری اتخاذ می نمایند .

اگر یک خانم نقش خودش را فعال بداند همسرش را تحت فشار برای یادگیری خواسته هایش نمی گذارد .
در اکثر موارد زنان شکایت می کنند که چرا همسرانمان به اندازه ی ما سمینار نمی روند؟ کتاب نمی خوانند و مشاوره نمی گیرند؟

بارها شاهد آن بوده ام که خانم ها در جریان مشاوره به همسرشان می گویند :
یادبگیر ... روانشناس هم می گوید زن نیاز به صحبت و عشق دارد..... و سپس ناراحت و متعجب می شوند  که چرا همسرانشان دیگر آنها را برای مشاوره همراهی نمی کنند ؟!

 زنان می تواند آنچه را می خواهند برای خود خلق کنند .

-         کافیست ابتدا  بدانند نیازشان چیست ؟گاه خود زنان نمیدانند دقیقا چه می خواهند .

-         تفاوت های دو جنس را درک کنند .

-          همانطوری که از توانایی همدلی برای فرزندانش  استفاده می  نماید  از این قدرت فوق العاده  برای همسر نیز استفاده نماید  . نه اینکه برای همسر کوهی از توقع درک شدن باشند .

-         کلیشه های سنتی و یا حتی فمینستی تحمیلی را  در ذهن خود به چالش بکشند .

بنابراین با شناخت و تلاش از راه درست (فارغ از قهر و تهدید و فشار) برای رسیدن به خواسته ها می توان بسیاری از دلگیری های زنانه را بدون دخالت و آگاه سازی مردان رفع نمود و رفتارهای مورد نظر را با دانش و صبوری در آنها ایجاد کرد .

به وفور شاعر مرد می شناسیم که در وصف  حال و روز بانوان  شعر گفته اند  اما آیا به همان تعداد شاعر زن نیز داریم که در وصف دل نازکی و دل تنگی های  مردان شعر گفته باشند ؟؟

وقت آنست که خانم ها آستین ها را بالا بزنند !

نویسنده:مریم غفار

https://goo.gl/7S4hkA

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

نظر شما در خصوص دعوا یا تعارض زناشویی چیست؟ اگر متاهلید چقدر آن را تجربه می­کنید؟ اگر قرار است ازدواج کنید، چقدر در مورد دعوا و جروبحث­های آینده نگرانید؟ به نفع شماست که از نظر ذهنی آماده پیش آمدن مشاجرات و جروبحث باشید.

 

با توجه نگاه متفاوت ما با افراد دیگر نسبت به دنیای اطرافمان و ادراک متفاوتی که از پدیده­ها داریم، می­توان نتیجه گرفت که تعارض جزء لاینفک و گریزناپذیر روابط بین فردی است. جالب­تر اینکه هرچه روابط صمیمانه­تر باشد، بیشتر انتظار می­رود تعارض رخ دهد. از آنجا که ازدواج به عنوان خصوصی­ترین و صمیمی­ترین شکل رابطه بین فردی مطرح است، لذا انتظار می­رود یکی از چالش برانگیزترین رابطه­ها باشد و احتمال اختلاف نظر و تعارض بیشتر می­شود. پس اگر تعداد دعواهایی که با همسر یا پارتنر خود دارید بیشتر از تعداد آن با افراد دیگر زندگی­تان است، تعجب نکنید، خیلی هم بدبین نشوید.

به طور کلی افراد به این دلیل که عشق را متضاد تنفر می­دانند، نسبت به تعارض دارای نگرش منفی می­شوند. ولی حقیقت این است که هم عشق هم تنفر دو احساس شدیدند. به جای تضاد، آنها بیشتر شبیه به دو روی سکه­اند. مرز میان آن دو بسیار ظریف است، ولی احساسات عشق اغلب مقدم بر احساسات تنفر است. بنابراین زمانی که احساسات منفی سرکوب شوند، احساسات مثبت نیز می­میرند. زمانی که فردی می­گوید «نسبت به همسرم هیچ احساسی ندارم و بی تفاوت هستم، عشق و نفرت برایم دیگر معنایی ندارد»، در حقیقت این احساس بی تفاوتی است که در نقطه مقابل خشم و عشق و نفرت قرار می­گیرد.

نکته مهم این است که اگرچه تعارض از نظر آماری طبیعی است، ولی از یکسو نباید به خشونت کلامی و جسمانی منجر شود و از سوی دیگر نباید آن را سرکوب کرد و یا نادیده گرفت. تعارض کلامی اگر سازنده باشد، نه تنها قابل پذیرش، بلکه مطلوب است. زوج­هایی که با هم می­جنگند، در کنار هم می­مانند، زیرا در نهایت و به مرور زمان به این نتیجه می­رسند و توانایی این را بدست می­آورند که چگونه معقولانه­تر با یکدیگر بجنگند. با در نظر داشتن اینکه تعارض و کشمکش جزئی از رابطه انسانی است، زوج­هایی که نمی­جنگند، این تصور را برمی­انگیزند که مشکلاتشان را حل نمی­کنند و راه دیگری را برای مواجهه با ویژگی­های ناخوشایند یکدیگر انتخاب کرده­اند و به مرور زمان انتظار این می­رود که از نظر هیجانی از یکدیگر فاصله بگیرند.

نکته مثبت پدیده تعارض این است که وقتی زوجین از تعارض و احساسات همراه با آن مشل خشم، حسادت و تنفر برای توجه به جنبه­هایی از رابطه­شان که نیاز به تامل و کار دارد، استفاده کنند، این تعارض می­تواند پشتیبان آنها باشد. اگر همسران روش سازنده­ای را برای حل تعارض، به کار گیرند می­توانند نه تنها از جدایی تدریجی رهایی یابند بلکه با حل مناسب هر تعارض انرژی مثبت فزاینده­ای را به رابطه تزریق نمایند. طلاق یه موقعیت ناگهانی نیست، بلکه فقدان تدریجی صمیمیت و نزدیکی است.

پس نباید فراموش کرد که ترس از تعارض و احساسات منفی همراه با آن می­تواند منجر به عدم درگیری شده و این عدم درگیری می­تواند در وهله اول منجر به طلاق و نهایتا منجر به طلاق قانونی شود. این نگاه به بحث تعارض و اختلافات زناشویی، زوج­ها را تشویق می­کند که در مورد مسایل­شان، به طور صریح و بی واهمه گفتگو کنند و از نادیده گرفتن آنها با این تصور که به مرور زمان حل می­شوند، خودداری کنند. اگر احساس می­کنید در برخورد با تعارضات و دعواهای پیش آمده نمی­توانید موثر عمل کنید یا از اعتماد بنفس پایینی برخوردارید و یا اینکه نیاز به مهارت آموزی ارتباطی بیشتر دارد.

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/LUYTfR

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

فرزند پروری مثبت رویکردی است که هدف آن ارتقای رشد کودک و اداره کردن رفتار کودک به روشی سازنده و غیر آسیب زننده است .فرزند پروری مثبت بر اساس ارتباط خوب و توجه مثبت بنا شده تا بتوان به کودک کمک کرد که رشد کند .کودکانی که با فرزند پروری مثبت بزرگ میشوند با احتما ل بیشتری مهارتها و احسا س مثبت نسبت به خود را پرورش میدهند .آنها همچنین با احتمال کمتری مشکلات رفتاری خواهند داشت.

 

پنج جنبه کلیدی برای فرزند پروری مثبت وجود دارد.

مطمئن شدن از ایجاد محیطی امن و جالب

کودکان کم سال نیاز به محیط بازی امن دارند بخصوص وقتی سینه خیز حرکت می کنند .اتفاقات در خانه مهمترین علت آسیب در کودکان کم سال است .داشتن یک محیط امن به این معناست که شما میتوانید با آرامش بیشتری فرزند پروری کنید و کودکتان میتواند محیط خود را کشف کند و طی روز سرگرم باشد در حا لیکه احتمال آسیب دیدن وی کمتر است .کودکان نیاز به محیطی سرگرم کننده دارند که به آنها فرصتهای زیادی برای گشتن کشف  وآزمایش می دهد.کودکان همچنین نیاز دارند به حد کافی نظارت یعنی اینکه بدانید کودکتان کجا و مشغول چه کاری است.

ایجاد محیط مثبت آموزنده

والدین بایستی در دسترس کودکانشان باشند.این به این معنا نیست که در تمام لحظات با کودکتان باشید بلکه به این معناست که وقتی کودک به کمک مراقبت یا توجه شما نیاز دارد در دسترس باشید.وقتی کودک به شما نزدیک میشود کارتان را متوقف کنید و اگر میتوانید زمانی را با او باشید.با تشویق کودک به اینکه تلاش کند خودش کارش را انجام دهد به او کمک کنید یاد بگیرد.تشویق و توجه مثبت کمک میکند علاقه کودک را برای یادگیری برانگیزد.وقتی میبینید کودکتان چیزی را که شما میخواهید انجام میدهد به او توجه کنید.به کودکتان نشان دهید کاری را که در حال انجام است دوست دارید در این صورت او با احتمال بیشتری آن را تکرار خواهد کرد.

استفاده از دیسیپلین قاطع

دیسیپلین قاطع به معنی با ثبات بودن و عمل کردن فوری در مواقعی است که میبینید کودک رفتار نادرست دارد و یاد دادن رفتارقابل قبول.وقتی والدین از دیسیپلین قاطع استفاده میکنند کودکان یاد میگیرند مسوولیت رفتار خود را بپذیرند از نیازهای دیگران آگاه میشوند و خود کنترلی پیدا میکنند.همچنین در صورتی که والدین از یک روز تا روز دیگر با ثبات و قابل پیش بینی باشند کودکان با احتمال کمتری مشکلات رفتاری پیدا میکنند.

شما میتوانید برای منحصربفرد کودک خود ارزش قائل باشید و با اینحال انتظار رفتار عاقلانه داشته باشید.وقتی کودکتان رفتار نامناسب دارد یا ناراحت است بهترین کار این است که آرام بمانید و از فریاد زدن با صدای بلند اسم او را بردن تهدید کردن یا زدن او خودداری کنید.

داشتن انتظار واقع بینانه

انتظاراتی که والدین از فرزندانشان دارند به این بستگی دارد که آنها چه چیزی را در سنین مختلف عادی میدانند.به یاد داشته باشید که کودکان افرادی منحصربه فردند و با سرعتهای متفاوتی رشد میکنند.آنها نیاز دارند قبل از یاد گرفتن مهارتهای جدید از جمله استفاده از توالت پوشیدن لباس یا غذاخوردن به تنهایی از نظر رشدی آمادگی آن را پیدا کنند.اگر مطمئن نیستید فرزندتان برای یادگیری مهارت جدید آمادگی دارد نظر یک کارشناس را جویا شوید.مشکلات وقتی به وجود می آیند که والدین از فرزندانشان انتظارات زیادی دارند قبل از اینکه آنها آمادگی داشته باشند یا انتظار داشته باشند فرزندشان کامل باشد.برای مثا ل والدینی که انتظار دارند فرزندشان همیشه مودب شاد و حرف گوش کن باشد یا همیشه منظم و کمک کننده باشد خودرا در شرایطی قرار میدهند که مایوس شوند و با فرزند خود اختلاف پیدا کنند.از فرزند خود انتظار نداشته باشید که کامل باشد.تمام کودکان اشتباه میکنند.بیشتر اشتباهات عمدی نیستند.این نیز مهم است که والدین انتظارات واقع بینانه از خود داشته باشند.این خوب است که بخواهید تمام تلاش خود را بعنوان یک مادر یا پدر انجام دهید اما تلاش برای اینکه والد کاملی باشید فقط منجر به احساس ناکامی و بی کفایتی میشود.نسبت به خود سختگیر نباشید هر کسی از راه تجربه می آموزد.

بعنوان والد از خود مراقبت کنید

فرزند پروری راحت تر خواهد بود اگر نیاز شخصی والدین برای صمیمیت، همراهی، تفریح و تنها بودن برآورده شود.والد خوب بودن به این معنی نیست که فرزندتان به تمام زندگی شما غلبه داشته باشد.اگر نیازهای خود شما بعنوان یک بزرگسال برآورده شود بسیار آسانتر خواد بود که شکیبا با ثبات و در دسترس کودک خود باشید.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/QizSVy

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

نوجوانی دوره ای از رشد است که با تغییرات عمده جسمانی، شناختی، روانی و رفتاری همراه است. تحولات در لایه جسمانی کاملاً محسوس و مشهود است به همین علت والدین متناسب با آن رفتار می کنند اما  تغییراتی که در فرایند فکری و روانی نوجوانان اتفاق می افتد محسوس نیست و والدین اصرار دارند  طبق همان روشی که در دوران کودکی فرزندشان به کار می بردند  با نوجوان برخورد کنند که این باعث می شود تعاملات خانوادگی تحت تأثیر قرار گرفته و شکل جدیدی به خود بگیرد. به این صورت که نوجوانان و والدین از هم فاصله می گیرند و نوجوان شروع به جستجوی استقلال به عنوان یک نیاز اساسی خود نموده و در این راستا با ارزش ها  و محدودیت های ایجاد شده توسط خانواده به چالش می پردازد به این معنی که وی تمایل به ابراز عقاید و  عملی کردن خواسته هایی دارد که اغلب با نظرات والدین همسو نیست  که این مسئله منجر به تعارض در خانواده شده  و درگیری هایی را ایجاد می نماید.

البته تعارض جزئی از روابط والدین- نوجوان است و اگر  پدر و مادر  با تعارضی که در این روابط ایجاد می شود به طریق درستی برخورد کرده و درک جدیدی از شرایط عاطفی و فکری نوجوان داشته باشند  به رشد و بهبود رابطه والد- فرزندی و تکامل شخصیت نوجوان می انجامد. اما اگر طرفین درگیر در تعارض، واکنش های هیجانی  و نامناسب نشان دهند،  باعث از هم پاشیده شدن روابط و نتایج زیان بار می شود.

در این میان یکی از مهم ترین مهارت ها برای مدیریت تعارضات و برخورد مفید و اثربخش با نوجوانان، برخورداری از هوش هیجانی می باشد. هوش هیجانی دربرگیرنده مجموعه ای از مهارت ها و استعدادهایی ست که توانایی فرد را در رویارویی با فشارهاو شرایط محیطی به طور موفقیت آمیزی افزایش می دهد و با کنترل و مدیریت مطلوب هیجانات می تواند از پدید آمدن بسیاری مشکلات در روابط جلوگیری کند. همان گونه که از ماسک اکسیژن در مواقع بحرانی استفاده می شود اگر ابتدا والدین نیز  به عنوان الگو هنگام تعارض و درگیری با نوجوان خود،  ماسک اکسیژن را به صورت خود بزنند به این معنی که بتوانند هیجانات و خشم خود را مدیریت کرده و به نحوی ابراز کنند که به روابط شان آسیب نزند این پیام را به او انتقال می دهند که می توان احساسات و تعارضات  را ابراز و مدیریت کرد. لازم به ذکر است والدین  برای مدیریت هیجاناتی نظیر خشم در برخورد با فرزند خود باید از میزان و شدت احساس خود آگاه باشند یعنی اگر عصبانیت در حدی ست  که از پیام های تحقیر آمیز  و سرزنش کننده پرهیز کنند و به یکدیگر  گوش دهند  می توانند به صحبت منطقی ادامه دهند اما اگر به قدری خشمگین باشند که احساس کنند ممکن است صحبتی کنند یا رفتاری از آنان سربزند که به رابطه آسیب بزند در این صورت بهتر است محل را ترک کنند و هر زمان که احساس کردند آرام شده اند و می توانند خوب فکر کنند و عمل کنند، به گفتگو و حل مسئله اقدام نمایند. قطعا  پدر و مادر، تک تک یا هر دو با هم بزرگترین فرصت را دارند تا مهارت شناخت و مدیریت هیجانات را در فرزندشان پرورش دهند بدین منظور لازم است به عنوان مهم ترین الگوی فرزندان این مهارت اکتسابی و مهم را در خود تقویت نمایند.

نویسنده: آمنه اصغری

https://goo.gl/h3DJL9

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

خیانت زناشویی یا عهدشکنی را می­توان یکی از پیچیده ترین و آسیب زا ترین مشکلات عاطفی بین زوجین دانست. عوامل بسیاری در بروز این رفتار دخیل هستند و نگاه تک عاملی به این رفتار، ساده انگاری است. مشکل پیچیده تر از آن است که بتوان با بررسی سطحی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب امور آن را تبیین یا در نهایت حل کرد. بعد از برملا شدن و آشکارسازی خیانت یا رفتارهای نامناسب جنسی در خانواده، در اکثر موارد همسر عهدشکن ممکن است دست به اقدامات و فعالیتهای نادرست و اشتباهی بزند. در ادامه به یکی از این اشتباهات رایج در این مورد اشاره خواهد شد.

ما امیدواریم که این اطلاعات برای هدایت رفتارهای شما به سمت رفتارهای مناسب راهگشا باشد. تصحیح و مدیریت روابط بعد از خیانت- چه همسر شما از آن مطلع شده باشد یا نباشد- بسیار مشکل است. اما بدانید شما تنها فردی نیستید که در این وضعیت قرار می گیرید. تجربه مواجهه و مشاوره با زوج های زیادی نشان از این دارد که اکثر آنها این رفتارهای اشتباه را انجام می­دهند. اگر شما بتوانید از این اشتباهات اجتناب کنید، مسیر شما برای بهبود رابطه هموارتر خواهد شد و اگر تاکنون شما این رفتارها را انجام داده­اید به معنای این نیست که امید خود را از دست بدهید. سعی کنید از اکنون برای اجتناب از این رفتارهای اشتباه اقدام کنید.

·       باور به اینکه اگر شما و فرد سوم (منظور شریک جنسی یا فردی است که خیانت با وی صورت گرفته است یا می گیرد) تصمیم گرفته­اید که از هم جدا شوید و به زندگی خود برگردید، دیگر خیانت صورت نمی گیرد.

در عالم واقع، این ارتباط (ارتباط فرازناشویی) به احتمال زیاد اهمیت و معنای بیشتری برای یکی از طرفین دارد. از طرفی شکی نیست که طرفین از این رابطه لذت برده یا می­برند و برخی نیازهای خویش را از این طریق ارضا می­کنند. به همین دلیل، صرف اینکه یکی از طرفین تصمیم جدی برای قطع رابطه بگیرد دلیل بر این نیست که طرف دیگر نیز به این تصمیم احترام بگذارد. این فرد ممکن است خود شما باشید که به راحتی جدایی از فرد سوم برای شما میسر نیست. سیکل قطع- وصل ارتباط در خیانت بسیار رایج است. طرفین ممکن است بارها تصمیم به قطع رابطه بگیرند و حتی چند صباحی نیز این رابطه ادامه داشته باشد اما هر بار مجددا به برقراری ارتباط روی آورند. در صورتی می­توانید زخم­های ناشی از خیانت را التیام ببخشید که در قطع رابطه ثبات قدم داشته و مطلقا هر نوع تماسی را با فرد سوم قطع کنید. با این حال ساده نباشید. منتظر هوس مجدد برای برقراری ارتباط و تلاش برای تماس از طرف مقابل باشید. بنابراین به جای ساده انگاری، خودتان را برای اراده­ای آهنین و تصمیمی جدی در قطع رابطه آماده کنید.

بهترین راه قطع رابطه نادیده گرفتن یا همان بی توجهی به تلاشهای نفر سوم برای برقراری مجدد رابطه می­باشد. (حتی اگر این تلاش حاوی تهدید یا ترحم خواهی باشد)

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/eN34EZ

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

عشق چیست؟؟ عاطفه چیست؟ این دو عبارت بیشتر از آنکه صفت هایی برای توصیف جملاتی باشند که از زمان کودکی مان بر لب داشته ایم، احساساتی هستند که زندگی مان را کامل می کنند. شیوه ی درست ابراز عشق ساده و واضح است-عشق هدیه بدهید و عشق هدیه بگیرید. ابراز احساسات به شریک زندگی انتخاب شماست، شمایید که آن را می خواهید، قرار نیست که آن را درکتاب  یا گوگل جستجو کنید. بلکه اگر از ما بخواهید که چگونه احساساتتان را بیان کنید، به شما کمک خواهیم کرد.

نه، به شما نمی گویم مهربان باشید یا برای نشان دادن بخشندگی­تان کتتان را به شریک زندگی­تان بدهید. بخشندگی یعنی اینکه با شریکتان رفتار نیکو و بجا داشته باشید  به  وی فرصت و احترام هدیه کنید. بله، این عشق در مرد و زن متفاوت است. در مردان، بخشش به شکل های زیر است:

-         به مردان کمی زمان خلوت مورد نیازشان را بدهید

-         به آنها فرصت دهید زمانهایی را با دوستانشان خوش باشند

-         به آنها اعتماد کنید

-         و مهمتر اینکه کارشان را درک کنید

-         وقتی دیر جواب می دهند، فریاد نزنید

-         همسر یا دوست دختر وفادار و وظیفه شناسی برای مردانتان باشید و از آنها و کارشان مراقبت کنید

مهربانی به زنان شامل موارد ذیل است:

-         به زنان در کارهای خانه-مثل شستن ظرفها و آشپزی- کمک کنید

-         به آنها اجازه دهید سر کار بروند و به طور مستقل کار خود را دنبال کنند

-         درباره­شان قضاوت نکنید

-         به آنها فرصت و فضا بدهید.

 

·         شرکای زندگی تان را غافلگیر کنید

ما همه غافلگیر می شویم! بخصوص وقتیکه این غافلگیری از طرف کسی باشد که دوستش داریم. غافلگیر کردن شریک زندگی باید از صمیم قلب باشد. سورپرایز کردن مردان می تواند شامل موارد ذیل باشد:

-         غذای مورد علاقه اش را برایش بسته بندی و به محل کارش بفرستید

-         لباس های سکسی با رنگ تحریک کننده بپوشید

-         به آنها آرامش هدیه کنید یا برایشان پیامی عاشقانه بفرستید

-         عطر مورد علاقه اشان را کادو کنید و به آنها هدیه دهید یا در زیر بالششان بگذارید

-         با هم دوش بگیرید

-         زندگی جنسی خوبی با آنها داشته باشید

غافلگیر کردن زنان نیز شامل موارد ذیل است:

-         آنها را به قصد یک شام خوب و گرم بیرون ببرید

-         آلبوم موسیقی یا شکلات مورد علاقه­شان را بهشان بدهید

-         وقت زیادی برایشان بگذارید

-         با آنها فیلم سینمایی ببینید

-         آنها را در آغوش بفشارید.

 

·         به اعتماد ها لطمه نزنید

بهترین شیوه برای ابراز عشق به شریک زندگیتان حفظ اعتماد و ایمان به آنهاست. وقتی شریک زندگی تان تصمیم میگیرد با تمام وجود در کنار شما باشد، تنها چیزی که در عوض آن  می خواهند اعتمادی از صمیم قلب است. هرگز به این اعتماد لطمه نزنید و اگر نمی توانید سر قول قرار هایتان باشید، هرگز قول ندهید. لطمه زدن به اعتماد یا بازی با احساسات بدترین چیزی است که یک نفر می تواند انجام دهد. شخصی که این کار را می کند واقعا از احساس بویی نبرده است. تنها شخصی که از آن لطمه دیده است درد های پشت آن را بخوبی درک می کند.

·         نشان دهید که هوای شریک زندگیتان را دارید

اینکه به شریک زندگیتان نشان دهید هوایش را آنطور که لایقش هست دارید، و به او توجه لازم را دارید بزرگترین و راحتترین شیوه ی ابراز عشق را انجام داده­اید. به او بگویید دوستش دارید، کمبودهایش را درک می کنید، به سوال هایش گوش می دهید و از همه مهمتر هرگز از احساسات و عواطفش به عنوان سلاحی برای خلاصی از هر وضعیتی سو استفاده نمی کنید. واقعا فهم اینکه شما از احساسات کسی سوء استفاده کنید، خیلی سخت است.

عشق، علاقه، احساسات، و عواطف همه و همه با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند و هر کدام به دیگری وابسته است. درواقع شبیه حلقه های یک زنجیرند و همه به هم مربوطند. اگر یکی از این حلقه ها در هم شکند یا از آن سوء استفاده شود، دیگری نیز تحت تاثیر قرار می گیرد و سرانجام کل زنجیر در هم می شکند. بنابراین، بروید و با قلبی مطمئن و عاشقانه عشق خود را به شرکای زندگیتان ابراز کنید. این امر بسیار آسان است و تنها چیزی که لازم دارید، انتخاب عشق ورزیدن است، انتخابی که بهترین نتیجه را برایتان رقم خواهد زد. عشق بورزید تا عشق هدیه بگیرید.

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/Mi2qDZ

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

وجود میزان معینی از نگرانیهای اجتماعی در دوران نوجوانی کاملاً طبیعی است .این ترسها در سنین نوجوانی شایع هستند و وقتی ظاهر می شوند که فرد در این مقطع اززندگی، به قدر کفایت از عهده وظایف تکاملی خود بر نیاید.

ترس اجتماعی عبارت است از: ترس شدید از زیر نگاه دیگران بودن ، مورد انتقاد واقع شدن یا ترس از رفتاری که موجب تحقیر و شرمندگی گردد .معمولاً در این شرایط شخص یا از موقعیتها و فعالیتهای اجتماعی به کلی دوری می جوید و یا با تحمل ترس بسیار، آن موقعیتها را پشت سر می گذارد .افرادی که به ترس های اجتماعی دچارند ، از علائم جسمانی این بیماری و رفتارهای دوری گزین خود در رنج و عذاب هستند .خیلی از نوجوانان به دلیل کمبود عزت نفس،در معرض این خطر جدی قرار دارند که اعتمادبنفس خویش را بیش از حد بر جنبه های عملکردی معین همچون نمرات خوب،ظاهر جذاب،نیروی بدنی و نمادهای منزلتی خاص چون مارک لباس، مالکیت کالاهای تکنولوژیکی و غیره استوار سازند.تلاش نوجوان برای آنکه از طریق انطباق بیش از حد در گروه همسالان خود، تایید و پذیرش اجتماعی را به دست آورد، می تواند مانع از این گردد که اعتمادبنفس مستقلی در او شکل بگیرد.

ترسهای اجتماعی دوران نوجوانی اغلب از این امر ناشی می شوند که نوجوان از انتقاد درباره جنبه های شخصیتی خویش هراس دارد؛ همان جنبه هایی که خود نیز آنها را مسئله دار می داند . ترس های اجتماعی موقتی و گذرا،معمولاً در دوران کودکی و نوجوانی نسبتاً شایع هستند .این ترس ها از سنین 13 تا 20 سالگی آغاز می شوند و اگر کمی هم زودتر بروزکنند در قالب اختلال هراس یا ترس مکانی هستند . پیدایش ترسهای اجتماعی نباید فقط به عنوان مشکل فردی کودک شناخته شود، آن چنان که در گذشته شایع بود،بلکه این مسئله را باید در پس پرده محیط زندگی اجتماعی کودک و به ویژه در رابطه با شرایط خانوادگی او در نظر گرفت. عوامل مختلفی در این رابطه می توانند نقش داشته باشند؛برای مثال شیوه تربیتی والدین، رابطه کودک با والدین،خشونت و زورگویی پدر، روابط در هم شکسته و جدا از هم والدین.

از چه راههایی می توان بر ترسهای اجتماعی غلبه کرد:

مواجهه فرد با موقعیتهای اجتماعی ترسناک در ترسهای اجتماعی خاص ، جایی که خجالت و کمرویی نقش بزرگی ایفا می کند برای از بین بردن هر نوع رفتار دوری گزین بسیار موثر است .با این شیوه اضطراب انتظار(انتظارات نگران کننده) کاملاً بی مورد و بی اساس می باشد.نوجوان باید هر موقعیت اجتماعی ترسناک را بر اساس اصول غلبه بر ترس تنظیم نماید.

تمرین اتکابنفس منجر به ایجاد مهارت اجتماعی و پیدایش اعتمادبنفس بیشتر در ترسهای اجتماعی فراگیر می شود .والدین،معلم و مربی می توانند در قالب بازیگر با نوجوان تمرین کنند تا او بداند در موقعیتهای معین چگونه می تواند با اطمینان بیشتری رفتار کند . با این روش، در صورت بروزبرخورد و مشاجره نوجوان با همکلاسی یا معلمش، می توان راه حل موثرتری برای مشکل تدارک دید.

مربیان پرورشی هم می توانند به نوجوان کمک کنند که الگوی فکری منفی ایجاد کننده و تشدید کننده ترس را تجزیه وتحلیل کند و آن را تغییر دهد .نمونه الگوهای فکری که باید تغییر کنند عبارتند از " هیچ کس توی کلاس مرا دوست ندارد" یا " همه مردم به من نگاه می کنند".

 

پیشنهادهای زیر جهت غلبه بر کمرویی اجتماعی موثر است:         n

 نوجوان تا قسمت انتهایی رستورانی برود و طوری وانمود کند که انگار برای یافتن آشنایی به آنجا آمده است .

در صف نانوایی از دیگران اجازه بگیرد که چون فقط یک نان می خواهد بخرد، در صف نایستد.

از افراد رهگذر بخواهد که اسکناسش را برایش خرد کنند.

آدرس یک خانه یا مسیر مشخصی را در خیابان از رهگذران بپرسد.

سعی کند از فروشنده مغازه چند درصد تخفیف بگیرد.

بیاموزد که یک رفتار خجالت آور را بهتر می تواند تحمل کند. به این ترتیب که مثلاً قاشق قهوه را در کافی شاپ روی زمین بیندازدو دوباره تقاضای قاشق دیگری بکند.

خواسته های مشخص را به طور مستقیم بیان کند؛ حتی وقتی فکر می کند که دیگران ممکن است آن خواسته ها را برآورده نکنند .

به غریبه ها در وسائل نقلیه عمومی لبخند بزند و سر صحبت را با آنها بازکند.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/ZeSMwP

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

معنای واژه دزدی یعنی برداشتن وسایل شخص دیگری بدون اینکه او اجازه داده باشد.

اینکه کودک درچه سنی این کار را انجام میدهد مهم است ، زیرا برداشتن وسایل دیگران بدون اجازه در هر سنی معنای متفاوتی دارد.

تا قبل از پنج سالگی: 

برای کودکان ۵ ۳ ساله، برداشتن وسایل دیگران عملی عادی و معمولی است، چراکه هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی‌کنند. در مرحله خودمحوری از رشد خود هستند و تصور می‌کنند که همه چیز در اختیار آنهاست و هر کار بخواهند می‌توانند انجام دهند. بنابراین بهتر است پدر و مادرشان آنها را به‌دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازه اشیاء دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند. در عوض، فرصت خوبی برای آنهاست که درباره موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند.بچه‌های خیلی کوچک گاهی اشیایی را که دوست دارند برمی‌دارند، بدون این‌که بدانند برای داشتن آن‌ها باید پول داد.

کودکان ۱۲ـ ۷  سال
کودکان از حدود
۶ سالگی به بعد، نه تنها مفهوم مالکیت را درک می‌کنند، بلکه به‌تدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند. زمانی‌که آنها شروع به درک این‌گونه مفهوم‌ها می‌کنند، والدین باید حد و مرزهای مالکیت و رفتارهائی که به آنها ”دزدی“ گفته می‌شود، را برای آنها روشن سازند.

12 تا 19 سالگی: 
دزدی کردن در نوجوانان می‌تواند علل گوناگون داشته باشد. آن‌ها مسلما می‌دانند که نباید دزدی کنند، اما ممکن است به خاطر هیجان این کار دست به دزدی بزنند یا چون دوستان آن‌ها دزدی می‌کنند آن‌ها هم این کار را بکنند.

 

nچگونه از دزدی کودکان پیشگیری کنیم و یا در صورت انجام عمل دزدی با آن برخورد کنیم .

* برخورد والدین در مقابل مشاهده نخستین بار از انجام این رفتار بسیار حائز اهمیت است. وقتی برای اولین بار از این عمل کودک اطلاع می یابید باید تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ و از کاربرد واژه هایی مثل "دزد" و "دزدی کردن" خودداری کنید. رفتارهای خشن و بسیار تند با کودک زمینه را برای ایجاد مشکلاتی دیگر از جمله دروغگویی فراهم می سازد.

*وقتی متوجه دزدی فرزندتان می‌شوید عکس‌العمل شما بستگی به این دارد که این اولین بار است یا فرزندتان عادت به دزدی دارد. در مورد بچه‌های کوچک، باید به آن‌ها بفهمانید که این کار نادرست است و بگویید اگر چیزی را بدون اجازه یا پرداختن پول آن برداریم، دیگران ناراحت می‌شوند. مثلا اگر یک کودک پیش‌دبستانی، یک آب‌نبات از فروشگاهی برداشته، به او کمک کنید تا آن را برگرداند. اگر کودک آب‌نبات را خورده است، او را به فروشگاه ببرید و به او یاد دهید عذرخواهی کند و پول آب‌نبات را بپردازید.

در مورد دزدی نوجوانان باید عواقب جدی‌تر دزدی را به آن‌ها نشان داد. مثلا اگر نوجوان از یک فروشگاه چیزی برداشته او را به فروشگاه برگردانید و با مدیر فروشگاه روبه‌رو کنید تا این اتفاق را توضیح بدهد و عذرخواهی کند.

* هرگز نباید برای مچ‌گیری ازکودک حین برداشتن پول دام پهن کنید (مثلا پول‌هایتان را روی میز هال رها کنید تا ببینید او به آن دست می‌زند یا نه.) این کار اعتماد او به شما را از بین می‌برد.

.*والدین نباید با سرزنش کردن‌های مکرر کودک، او را دچار احساس گناه کنند. آنها هم‌چنین نباید لقب‌ها و برچسب‌های ناروا به کودکشان بزنند. برخی از این روش‌ها، شدیداً موجب کاهش عزت‌نفس کودک می‌شود. در عوض والدین می‌توانند با رفتارهای خود به کودک نشان دهند که از کار او ناراحت شده‌اند. آنها می‌توانند برای او پیامدهای رفتار اشتباهش را توضیح دهند.

* بهترین روش آن است که بد بودن این کار را به شیوه ای قابل فهم برایش توضیح دهید مثلاً احساس فردی که وسیله اش در دست کودک شماست را شرح دهید. هم چنین با یک مثال ساده او را متوجه کنید که اگر شخص دیگری همین کار را با خود او می کرد تا چه حد رنجیده می شد. چنانچه کودک مفهوم قوانین را درک می کند به او بگویید که این کار خلاف قانون است.

مراقب اعمال خود باشید. شما والدین، الگوی کودکان هستید. در رستوران یا فروشگاه ها حتی یک قاشق پلاستیکی را برندارید، هیچ عملی از چشمان آنها پنهان نمیماند.

*اگر کودک از یک مغازه دزدی کرد بدون اینکه فکر کنید این مسئله باعث از دست رفتن آبروی شما می شود یا تاثیر منفی بر اعتماد به نفس کودک می گذارد، همراه او به مغازه رفته و از او بخواهید به صاحب مغازه توضیح دهد و در قبال عملی که انجام داده، کاری کند. مدام این مسئله را در نظر بگیرید، اگر در آینده دست به دزدی های بزرگتر زد چه کار خواهید کرد.

*علت اشتباه بودن عمل دزدی را برای کودک توضیح دهید.

* به کودک بیاموزید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد.

* رفتارهای صادقانه کودک را تحسین و تشویق کنید.

* پیامدهای رفتاری کودک را برایش توضیح دهید.

* تفاوت ”قرض گرفتن“ و ”دزدیدن“ را برای کودک شرح دهید.

* بر رفتارهای کودک نظارت بیشتری داشته باشید.

* علت دزدی کودک را پیدا کنید.

* کودک را وادار به قسم خوردن نکیند.

* به کودک کمک کنید راه‌های پول درآوردن صحیح را پیدا کند.

* کودک را به‌دلیل اشتباهش شرمنده نکیند.

*حتما برای کودک خود پول توجیبی مقرر کنید.

نویسنده: مژگان شوشتری

https://goo.gl/bCUNjQ

  • saad magazine