صاد | صدای سلامت

  • ۰
  • ۰

این مشکل را بی اشتهایی معنوی نیز می گویند.در واقع نوعی بی میلی هست. اگر شما از کسی که مبتلا به بی اشتهایی است٬ بپرسید که چرا غذانمیخورد٬ او پاسخ می‌دهد «گرسنه نیستم» و واقعا هم همین طور است. دلایل گوناگونی برای این حالت وجود دارد٬ اما مشخص است که حالتی خطرناک است . در حوزه معنوی و رابطه‌ای نیز افرادی عطش و اشتهایی برای ایجاد رابطه در خود احساس نمی کنند. آنها زمانی که باید رابطه برقرار کنند٬ به خود گرسنگی می‌دهند ؛ زیرا اغلب نسبت به نیازشان برای ارتباط با دیگران آگاه نیستند. آنها خلأ خود را احساس نمی کنند؛ در حالی که در وجود همه ما عطش و اشتهایی برای شناخته شدن و دوست داشته شدن توسط دیگران وجود دارد. عملکرد این عطش مانند عطش جسمانی است. بی اشتهایی معنوی زمانی رخ می دهد که قلب ما بارها و بارها دچار ناامیدی و یاس یا آزردگی می شود و «رشته های عصبی» مربوط به احساس نیاز خیلی ساده از کار می افتند. این فرایند درست مانند این است که بخشی از وجودمان٬ مرتب به ما یادآوری می کند: «چرا احساس نیاز می کنی؟ به هر حال دیگر کسی در دنیای بیرون منتظر تو نیست.» بنابراین بخشی از وجود ما رابطه خود را با احساس نیاز قطع میکند. به نظر شما در این شرایط چه باید کرد؟

آیا فاصله گرفتن از دیگران مشکل را حل میکند؟

آیا تنها بودن حلال مسئله است؟

ادامه دارد...

 نویسنده: ربابه باقری

https://goo.gl/RhyfgB

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

خیال پردازی رو می توان یک مرخصی عالی از زندگی واقعی تلقی نمود.خیال پردازی عاشقانه;جنسی;موفقیت آمیز یا رهایی  بخش همگی یک وجه اشتراک دارند:شما برای لحظاتی,زمان حال را رها می کنید و به دنیای دیگری پناه می برید.درست مثل اینکه به گردشگر دنیای ذهن تبدیل شده اید .


برخی از خیال پردازی ها مفیدند.این نوع خیال پردازی ها باعث می شوند که به وقایع زندگی خود سروسامان دهید.برخی به شما کمک می کنند اهداف جدیدی را در زندگی خود شکل بدهید.برخی فرصت مورد نیاز برای آرامش خاطر را برای شما فراهم می کنند.


اما خیال پردازی هایی نیز وجود دارند که زیان بخش هستند.آن ها باعث می شوندشما ساعات طولانی در دنیای لذت بخش ولی غیر ممکن زیر ببرید که حلقه اتصال شما را با زمان حال قطع می کنند.


برخی از این نوع خیال پردازی ها باعث می شوند که همه چیز در معیار مقایسه,نسبی,و غم انگیز به نظر برسند.


گاهی اوقات,این خیال پردازی ها,کار انتخاب و تغییرات واقعی را برایتان سخت و دشوار می سازند.با این خیال پردازی ها شما به جای حل و فصل مسائل مهم زندگی,به آینده می گریزید.


البته ما تاوان این کار را با افسردگی و کنترل ناپذیری زندگی می پردازیم.خیال پردازی ها چه اثری بر شما می گذارند?


بهترین راه برای درک این مطلب,این است که به خیال پردازی خود توجه کنید و به آن ها در بالاتر زمان حال بنگرید.


حالا سراغ یکی از خیال پردازی های رایج خود بروید که لذت بخش و قابل اطمینان است.


چشم هایتان را ببندید و تصویر ذهنی خود را با تمام جزئیات بررسی کنید.به رنگ ها و صدا ها توجه کنید و آن تجربه را احساس کنید.یک یا دو دقیقه از این خیال پردازی لذت ببرید سعی کنید واقعا وبا تمام وجود در آن تصویر حضور داشته باشید.


حالا چشم هایتان را باز کنید و توجه خود را به زمان حال معطوف سازید.


چه می بینید,


چه می شنوید


چه احساس هایی را تجربه می کنید


برای یک یا دو دقیقه تمرکز کنیدکه این احساس ها به شما چه می گویند


حالا سعی کنید به گذار از خیال پردازی به زمان حال ادامه دهید.


چنانچه اولین خیال پردازی که انتخاب کردید,وضوح و جذابیت خود را از دست داد,بلافاصله یک خیال پردازی دیگر را جایگزین کنید.


به مدت ۸ یا ۱۰ دقیقه بین این دو دنیا سیر کنید.


توجه کنید هر بار که از خیال پردازی به زمان حال باز می گردید و بالعکس,چه احساسی دارید.


حالا به این سوالات فکر کنید:


چقدر برایتان سخت و ناراحت کننده است که خیال پردازی ها را رها کنید و به زمان حال برگردید

آیا می خواهید همچنان در خیال پردازی بمانیدیا زمان حال را ترجیح می دهید

آیا چیزی در زمان حال وجود دارد که فرار از آن,احساس خوبی در شما ایجاد کند

خیال پردازی چه اثری (مثبت یا منفی)بر زندگی تان دارد

چنانچه خیال پردازی ها برای شما مشکل آفرین شوند,بهتر است لحظه ای درنگ کنید و سری به دنیای واقعی بزنید.


هر بار که برای مدت طولانی غرق در خیال پردازی های خود شدید,یک نفس عمیق بکشید و برای یک دقیقه به زمان حال برگردید.


دقت کنید که چه می بینید,چه می شنوید و چه احساسی را در بدن خود تجربه می کنید.


سپس این سوال را از خود بپرسید:


در حال حاضر,چه کاری می توانم انجام بدهم


که احساس بهتری در این لحظه داشته باشم.


بهترین خودت باش..

منبع رهایی از زندان ذهن

نویسنده: نجمه دهقان


https://goo.gl/wEXvaR

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

آیا تا به حال تلاش کرده اید که دید خود را تغییر داده و از زاویه مثبت به اتفاقات و موضوعات پیرامون خود نگاه کنید؟، به احتمال زیاد بسیاری از شما بارها این تلاش را کرده اید، اما هرچقدر سعی کرده‌اید موضوعات را از جنبه های مثبت بررسی کنید موفق نشده اید. بسیار شنیده اید که خوشبین باش! اگر بد فکر کنی، بدی را نیز جذب خواهی کرد. در این مطلب قصد دارم تمامی باورهای قبلی شما را به چالش کشیده و به مثبت اندیشی نه بگوییم، البته بدین معنی نیست که به منفی نگری آری خواهیم گفت!

شاید برایتان عجیب باشد که تحقیقات اخیر ثابت کرده است که مثبت اندیشی نه تنها مفید نیست بلکه مضر نیز می باشد!!

حتی اگر تحقیقات هم آن را اثبات نمی کرد احتمالا خیلی از ما در درونمان تضاد آن را حس کرده ایم.

در مثبت اندیشی به احساسات منفی سالم نه تنها بهایی داده نمی شود که بلکه کتمان نیز می شوند. بعنوان مثال اگر فردی چیزی را از دست بدهد به او حق ناراحت بودن و در خود فرو رفتن داده نمی شود، به او گفته می شود چیزی نیست! خوشبین باش، نیمه ی پر لیوان را ببین، در حالی که لازم است فرد بتواند احساس منفی سالم را تجربه کند اما به سمت احساس منفی ناسالم مانند افسردگی پیش نرود .

یا مثلا اگر فردی اعتماد به نفس کافی ندارد به او گفته می شود تو می توانی ....

اما فرد در خلوت به خود می گوید : " نمی توانم" ، "چرا کسی مرا درک نمی کند ؟" ، " به چه زبان بگویم من از عهده ی آن کار بر نمی آیم " .

محققین ثابت کرده اند وقتی فردی در حال و هوای بدی به سر می برد، اگر تلاش کند به خود بگوید اوضاع خوب خواهد شد مغز او با پیام های منفی بیشتری پاسخ خواهد داد، مانند : " احمق چطور فکر می کنی اوضاع خوب خواهد شد! ، تو آدم بی فکری هستی! ، نمی بینی همه چیز چقدر بهم ریخته است؟"

همه می دانیم که تغییر، زمان بر است. فقط کودکان هستند که می توانند در کسری از ثانیه از خنده به گریه و از گریه به خنده تغییر وضعیت دهند. اما در بزرگسالان این امر کمتر اتفاق می افتد و اگر حال فرد موقتی بهتر شود، به محض آنکه صحنه ای فرد را به یاد مشکلش بیندازد حال او مجددا دگرگون خواهد شد .

یک فرد غمگین اگر در طول روز هم شرایط خوبی داشته باشد اغلب وقتی می‌خوابد، صبح مجددا هنگام بیداری غمگین است.

برای همین است که در کنار رفتار درمانی، مقوله شناخت درمانی نیز پا به عرصه گذاشت. زیرا لازمست شناخت فرد از خودش و دنیای اطرافش تغییر یافته و یا اصلاح شود تا حال درونی اش بهتر شود.

حال بهتر درک می کنیم که چرا کودکان سریع تر تغییر حالت میدهند، چون شناخت آنها در حال شکل گیری است و سخت و غیر قابل تغییر نشده است .

برای جمع بندی لازمست اشاره شود که نه مثبت اندیش باشیم و نه منفی اندیش بلکه واقع اندیشی را پیشه کنیم .

نویسنده: مریم غفار

https://goo.gl/fKiXVR

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

بر اساس یک مطالعه‌‌ی جدید توسط محققان دانشگاه کلورادو بولدر، زنان میانسالی که به طور طبیعی زودتر به رختخواب رفته و زوتر از خواب برمی‌خیزند، به میزان قابل توجهی کمتر به افسردگی مبتلا می‌شوند.

این مطالعه نشان می‌دهد که کرونوتایپ، که تاحدودی توسط ژنتیک تعیین می‌شود، حتی پس از محاسبه‌ی عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض نور و برنامه‌های کاری، "تا حدودی" بر ریسک افسردگی تاثیر می‌گذارد.

سلین وتر، سرپرست این تحقیق و مدیر آزمایشگاه اپیدمیولوژی چرخه‌ی خواب و بیداری (CASEL) در CU بولدر می‌گوید: "نتایج ما نشان می‌دهد که رابطه‌ی متوسطی بین کرونوتایپ و خطر ابتلا به افسردگی وجود دارد. این می‌تواند با همپوشانی مسیرهای ژنتیکی مرتبط با کرونوتایپ و خلق و خوی ارتباط داشته باشد.

وتر می‌گوید: "این به ما می‌گوید که ممکن است کرونوتایپ دارای اثراتی بر روی خطر افسردگی داشته باشد که ناشی از عوامل محیطی و سبک زندگی نباشند." ژنتیک در تعیین اینکه آیا شما یک "نوع اولیه"، "نوع متوسط" یا "جغد شب" ( شب زنده داران) هستید نقش مهمی ایفا می‌کند، و بر اساس تحقیقات 12 الی 42 درصد وراثتی است. و برخی مطالعات قبلا نشان داده‌اند که برخی از ژن‌ها (از جمله PER2 و RORA)، که در هنگامی که ما ترجیح می‌دهیم بلند شویم و یا بخوابیم دخیل هستند، بر خطر افسردگی نیز تاثیر می‌گذارند.


وتر تأکید می‌کند که اگرچه این مطالعه نشان می‌دهد که کرونوتایپ عامل خطر مستقلی برای افسردگی است، به این معنا نیست که "جغدهای شبانه" قطعا محکوم به افسردگی هستند . این نشان می‌دهد که حتی پس از محاسبه‌ی عوامل محیطی مانند قرار گرفتن در معرض نور و برنامه‌های کاری، به نظر می‌رسد که کرونوتایپ - که تاحدودی توسط ژنتیک تعیین می‌شود - تاثیر متعادلی بر افسردگی دارد

توصیه‌ی محقق اصلی این مطالعه به "جغدهای شبانه" که می‌خواهند خطر افسردگی‌شان را کاهش دهند این است:"به نظر می‌رسد که "نوع اولیه" سودمند باشد و شما می‌توانید تعیین کنید که تا چه میزان می‌توانید از این گروه باشید. سعی کنید به اندازه‌ی کافی بخوابید، ورزش کنید، مقداری از اوقات خود را در خارج از منزل بگذرانید، هنگام شب چراغ‌ها را خاموش کنید، و سعی کنید روزانه تا جایی که ممکن است از نور طبیعی بهره‌مند شوید.

نویسنده:فاطمه رستمی

https://goo.gl/gN1X35

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

یک بازی جدید ساختن برای تشویق به خودکشی ، به اسم momo❗️

حتما مراقب محتوایی که بچه ها تو اینترنت چک میکنن باشید.

بازی مومو چیست ؟ آیا چالش Momo همچون نهنگ آبی خطرناک است .

بازی مومو چیست ؟ آیا Momo همچون نهنگ آبی خطرناک است ؟ بازی مومو چندی است که در شبکه اجتماعی واتساپ منتشر شده است ، به گزارش زوم تک به نقل از abc7 این بازی خطرناک ، چندی است در بین نوجوانان رواج یافته است. مومو در حقیقت یک زن ترسناک است. چالش بازی مومو در فیسبوک و واتس اپ رواج یافته و برخی از نوجوانان و کودکان را به سمت خود کشانده است. براساس این گزارش گویا بچه ۱۲ ساله ای بخاطر این بازی خودکشی کرده است.

خودکشی با بازی مومو

اولین خودکشی بخاطر چالش مومو در آرژانتین اتفاق افتاده است. براساس گزارش های رسیده به دست زوم تک ، پلیس به خانواده ها در مورد این بازی هشدار داده است و اعلام کرده است که مراقب فعالیت فرزندانشان در شبکه های اجتماعی باشند.

در بازی مومو در شبکه اجتماعی واتساپ یک تماس ناشناس با کاربر اتفاق می افتد و کسی که با کاربر در تماس بوده ، وی را موجب می کند تا به سمت خودکشی برود.
براساس گزارش های ارسال شده پلیس اعلام کرد : اتفاقاتی که در این بازی خطرناک می افتد می تواند کاربر را به سمت کار های خشونت آمیز بکشاند و باعث اتفاقات جبران ناپذیر شود.

در این گزارشی که شبکه اجتماعی واتس اپ با فاکس نیوز و بی بی سی داشته است گفت : ما راهکار های ساده ای را برای گزارش کاربران به واتس اپ در اختیار کاربران قرار داده ایم. از این رو کاربران براحتی می توانند این مشکل را برطرف کنند. اما خواهشی که از کاربران واتس اپ داریم این است که تمامی تماس های مشکوک را در اختیار کاربران قرار دهند.

علاوه بر اتفاقاتی که در آرژانتین منتشر شد ، این بار نوبت به کشور مکزیک رسید ، پلیس مکزیک هم هشدار هایی را در مورد بازی خطرناک مومو به خانواده ها دادند.

چالش مومو چیست ؟

در نظر داشته باشید که مومو در حقیقت یک عروسک ژاپنی است ، که در حساب اینستاگرامش قرار گرفته است ، اما پس از اینکه مومو به عنوان یک چالش خودکشی رواج یافت ، این عروسک در پروفایل کسی که با شماره های مختلف با شما تماس میگیرد قرار میگیرد.

اگر شما هم نگران فرزندانتان هستید حتما فعالیت فرزندانتان را در شبکه های اجتماعی از جمله واتساپ و فیسبوک زیر نظر بگیرید. مطمئنا با نظارت بر فعالیت های فرزندانتان از اتفاقات مشکل ساز و خطرناک بدور خواهید ماند.

نویسنده:پریسا ضرب استجابی

https://goo.gl/Yv5VsK

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

راه رفتن در خواب که با عنوان خواب‌گردی هم شناخته می‌شود، نوعی اختلال خواب می‌باشد که فرد در حالی‌ که خواب است، بر می‌خیزد، راه می‌رود و حتی کارهای دیگری انجام می‌دهد.
این اختلال عموما در مراحل اولیه خواب صورت می‌گیرد و وقتی فرد از خواب بیدار می‌شود به هیچ عنوان خاطره‌ای از آن رویداد به یاد نمی‌آورد.
خود این اختلال به خودی خود آسیب نمی‌رساند اما اگر با فعالیت‌های مخاطره‌آمیز مثل رانندگی در خواب همراه شود، می‌تواند موجب آسیب به خود و دیگران شود.

نشانه‌ها
فرد در حالی‌ که کاملا در خواب فرو رفته و ممکن است چشمانش نیز باز باشد، ناگهان بر می‌خیزد،
بدون هدف حرکت می‌کند، نگاه فرد ثابت و بدون احساس است، جهت یابی خاصی ندارد، به هیچ مکالمه‌ای پاسخ نمی‌دهد اما گاهی ممکن است فعالیت‌هایی مثل باز کردن در و پوشیدن لباس و...انجام دهد که به نظر هدفمند می‌رسند و دیگر اینکه به سختی می‌توان او را از خواب بیدار کرد.

دلایل
در واقع هنوز دلیل مشخص و دقیقی برای راه رفتن در خواب بیان نشده است،عده‌ای معتقدند که یک پدیده درون خانوادگی می‌باشد و شاید ۸۰ درصد افرادی که در خواب راه می‌روند دست‌کم یکی از اعضای خانواده‌شان هم خواب‌گرد هستند،اما عوامل دیگری مثل اختلالات عصبی (استرس،افسردگی،نگرانی) مشکلات مجاری تنفسی، آسیب‌های روانی که ریشه در کودکی فرد دارند، موارد دیگری مثل مصرف الکل و بعضی داروهای خاص، عوامل استرس‌زا و خواب ناکافی نیز می‌توانند سبب بروز خواب‌گردی فرد شوند.

درمان
می‌توان گفت که هیچ درمان مشخصی برای خواب‌گردی وجود ندارد اما با رعایت بعضی موارد می‌توان این اختلال را مدیریت کرد.
بهتر است فرد برنامه مشخص و منظمی برای خوابیدن و بیدار شدن داشته باشد، یعنی در یک‌ ساعت معین بخوابد و در یک ساعت معین بیدار شود، دمای اتاق فرد مناسب باشد، از آنجایی که کاهش استرس یکی از بهترین روش‌های مهار خواب‌گردی‌ست بنابراین تمرینات آرام‌سازی عضلانی و مدیتیشن می‌تواند موجب کاهش استرس و فشارهای روانی شده در نتیجه به بهبود خواب کمک کند، از مصرف کافئین قبل از خواب پرهیز کند، ورزش منظم روزانه و هم‌چنین ساعات کافی خواب هم می‌تواند خواب‌گردی را کاهش ببخشد.
لازم است برای این افراد محیطی امن فراهم شود به عنوان مثال چنین فردی در طبقه دوم تخت‌های دوطبقه قرار نگیرد، درها و پنجره‌ها دارای حفاظ و قفل نگهدارنده باشند، وسائل شکننده و نوک‌تیز از دسترس او دور نگهداشته شوند.
به یاد داشته باشید که بیدار کردن فردی که در حال راه رفتن در خواب است نه تنها کمکی به فرد نمی‌کند بلکه چون احتمال ترسیدن وی وجود دارد اوضاع را وخیم‌تر خواهد کرد، پس بهتر است او را مدیریت کرده و به رختخواب هدایت کنید؛ لازم است احتیاط‌ های لازم جهت احتمال سقوط، دسترسی به اشیاء خطرناک و احتمال بیرون رفتن از خانه و یا رانندگی کردن را نیز مد‌نظر قرار دهند.

نویسنده:سیما سهیل الوندی

https://goo.gl/zCFstw

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

الگوبرداری و پیروی از رفتارها و اعمال دوستان از ویژگی های دوره نوجوانی ست که شاید بسیاری از آنها مطابق با فرهنگ و ارزش های خانواده نبوده یا تهدیدی برای سلامتی نوجوانهاست. خالکوبی عملی ست که این روزها بین نوجوانان خیلی باب شده به خصوص بین آن دسته از نوجوانانی که به تأیید و پذیرش از طرف دوستانشان خیلی اهمیت می دهند، تمایل به دیده شدن و توجه دارند ، به طریقی می خواهند خودشان را اثبات کنند و غیره . قطعاً رفتار و واکنش والدین نسبت به انجام این عمل بسیار تعیین کننده است.  اما در صورتی که  فرزند نوجوانتان تمایل به خالکوبی داشت  واکنش درست چه می تواند باشد؟  پاسخ اینست به هم نریزید. فریاد نزنید. شوکه هم نشوید. در قدم اول اجازه دهید صحبت کند از دلایلش برای انجام این کار بگوید و شما خوب گوش کنید بدون اینکه نصیحت کنید و یا وسط حرفش بپرید. حتی اگر طرح خاصی مدنظرش بود اجازه دهید نشانتان دهد. کمی دل به دلش داده و  همدلی کنید(می دونم دوست داری تو هم مثل دوستانت انجام بدی و یا جملات دیگری که حاکی از درک و همدلی باشد). بعد از این مرحله وقتی شما شروع به صحبت می کنید به پیامدهای خالکوبی اشاره کرده و دلایل مخالفت خود را  به صورت منطقی و دور از هیجان مطرح می کنید کمتر گارد گرفته و اصرار بر انجام آن خواهد داشت و بیشتر احتمال دارد به صحبت هایتان گوش دهد. بنابراین با واکنش درست و گفتگوی منطقی، می توان از بروز بسیاری رفتارهای پرخطر در نوجوانان از جمله خالکوبی پیشگیری نمود.

نویسنده:آمنه اصغری

https://goo.gl/4Ev25d

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

شاید برای توضیح مشاوره و مشاوره‌‌ی تلفنی بهتر باشد که به ابتدای روان‌درمانی بازگردیم. مشاهده‌ی اعتراف در دین مسیحیت برای فروید جالب شد. فردی کنار یک اتاق تاریک می‌نشیند و بدون دیدن فرد مقابل درباره‌ی کارهایی که کرده صحبت می‌کند و آمرزیده می‌شود گویی بیان درد و گناه برابر با بخشیده شدن بود. این شاید طرح اولیه‌ی روان‌درمانی بوده‌ است. روان‌درمانی ابداع شد چرا که به این پی برد که گاهی آدمی تنها نیازمند یک گوش شنوا بدون هیچ قضاوتی است، امروزه با بالا رفتن سرعت تکنولوژی آدم‌ها روزبه‌روز از هم دورتر می‌شوند و فرصتی برای بیان بار مشکلاتی که به دوش می‌کشند ندارند. فرصتی برای مراجعه‌ی حضوری به یک روانشناس هم ندارند. تنها راه باقی مانده برای کاهش این تنش‌ها تلفن است یک تلفن و یک صدایی که آماده است تا خستگی‌های فرد را بشنود. مشاوره‌ی تلفنی در شرایط معاصر تنها راه ارتباطی با فردی دیگر است تا بدون هیچ قضاوتی ما را بشنود و با ما همراه شود. گاهی ما از اتفاقاتی که می‌افتد آگاهیم ولی نمی‌توانیم آن را ببینیم، نگاهی دیگر مسیر زندگی مان را از دور رصد می‌کند و گره‌های این راه پر فراز و نشیب را به ما می‌گوید. در این فضای پر سرعت زندگی خانواده‌هایی را می‌بینیم که فرصتی برای هم‌صحبت شدن با هم نمی‌یابند و تنها تکنولوژی خلأهای بین آنها را پر کرده و نقش یک مشاوره خانواده در اینجا می‌تواند پیدا کردن راهی برای ارتباط میان اعضای خانواده باشد. مشاور به فرد کمک می‌کند تا بر وقایعی که برایش اتفاق می‌افتد بینش یابد. در حقیقت سرمنشا تمام رفتارها و عکس‌العمل‌ها در خود ماست و آگاهی از آن شجاعت و جسارت می‌خواهد. ما می‌توانیم به یاری یک همراه و انتخاب یک مشاور خوب در هرجا به تفکرات خود بینش یابیم و بهترین تصمیم را اتخاذ کنیم.
حال به این بپردازیم که مشاور تلفنی اصلا جوابگوی نیاز انسان است؟
در روانکاوی کلاسیک، فروید روی یک صندلی پشت تختی می‌نشست و بیمار روی آن تخت دراز می‌کشید و معتقد بود با ندیدن درمانگر بیمار با ناخودآگاه خود ارتباط بیشتری برقرار می‌کند. در مشاوره‌‌ی تلفنی این اتفاق می‌افتد. فرد بدون دیدن طرف مقابل تنها روی مشکلاتش متمرکز می‌شود، شرط اصلی در مشاوره‌‌ی تلفنی تعهد دو طرفه است، تعهد مراجع و روان‌درمانگر یا مشاور که با هم در یک بازه‌ی مشخص زمانی بر سر مشکلی تمرکز کنند. درمانگر و مشاور می‌خواهد به مراجع آموزش دهد که بتواند درباره‌ی فکر خود فکر کند. در مشاوره‌ی تلفنی آنچه اهمیت دارد صدا است. صدا احساس فرد را با خود همراه دارد و با صداست که یک مشاور تلفنی درمی‌یابد که مراجع آشفته است یا مضطرب، غمگین است یا مستأصل و این امر نبود ارتباط چشم در چشم در مشاور تلفنی را جبران می‌کند.
انسان از ابتدای تولد نیازمند یک «دیگری» است تا او را بفهمد و به آشفتگی‌هایش معنا دهد، این امر می‌تواند با یک تلفن هم اتفاق افتد و گوش شنوایی برای شنیدن این آشفتگی‌ها پیدا کرد.

نویسنده: مانا علوی

https://goo.gl/wPHLhm

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

بسیاری ازخانم ها از مطالبی که به آقایان گوشزد می کند که باید با آنها چگونه برخورد کنند بسیار خوشحال می شوند و مشتاقانه این چنین مطالبی را دنبال می کنند .اما به نظر می رسد  با  چنین پیام هایی  روز به روز  زنان   نقش منفعل تری اتخاذ می نمایند .

اگر یک خانم نقش خودش را فعال بداند همسرش را تحت فشار برای یادگیری خواسته هایش نمی گذارد .
در اکثر موارد زنان شکایت می کنند که چرا همسرانمان به اندازه ی ما سمینار نمی روند؟ کتاب نمی خوانند و مشاوره نمی گیرند؟

بارها شاهد آن بوده ام که خانم ها در جریان مشاوره به همسرشان می گویند :
یادبگیر ... روانشناس هم می گوید زن نیاز به صحبت و عشق دارد..... و سپس ناراحت و متعجب می شوند  که چرا همسرانشان دیگر آنها را برای مشاوره همراهی نمی کنند ؟!

 زنان می تواند آنچه را می خواهند برای خود خلق کنند .

-         کافیست ابتدا  بدانند نیازشان چیست ؟گاه خود زنان نمیدانند دقیقا چه می خواهند .

-         تفاوت های دو جنس را درک کنند .

-          همانطوری که از توانایی همدلی برای فرزندانش  استفاده می  نماید  از این قدرت فوق العاده  برای همسر نیز استفاده نماید  . نه اینکه برای همسر کوهی از توقع درک شدن باشند .

-         کلیشه های سنتی و یا حتی فمینستی تحمیلی را  در ذهن خود به چالش بکشند .

بنابراین با شناخت و تلاش از راه درست (فارغ از قهر و تهدید و فشار) برای رسیدن به خواسته ها می توان بسیاری از دلگیری های زنانه را بدون دخالت و آگاه سازی مردان رفع نمود و رفتارهای مورد نظر را با دانش و صبوری در آنها ایجاد کرد .

به وفور شاعر مرد می شناسیم که در وصف  حال و روز بانوان  شعر گفته اند  اما آیا به همان تعداد شاعر زن نیز داریم که در وصف دل نازکی و دل تنگی های  مردان شعر گفته باشند ؟؟

وقت آنست که خانم ها آستین ها را بالا بزنند !

نویسنده:مریم غفار

https://goo.gl/7S4hkA

  • saad magazine
  • ۰
  • ۰

نظر شما در خصوص دعوا یا تعارض زناشویی چیست؟ اگر متاهلید چقدر آن را تجربه می­کنید؟ اگر قرار است ازدواج کنید، چقدر در مورد دعوا و جروبحث­های آینده نگرانید؟ به نفع شماست که از نظر ذهنی آماده پیش آمدن مشاجرات و جروبحث باشید.

 

با توجه نگاه متفاوت ما با افراد دیگر نسبت به دنیای اطرافمان و ادراک متفاوتی که از پدیده­ها داریم، می­توان نتیجه گرفت که تعارض جزء لاینفک و گریزناپذیر روابط بین فردی است. جالب­تر اینکه هرچه روابط صمیمانه­تر باشد، بیشتر انتظار می­رود تعارض رخ دهد. از آنجا که ازدواج به عنوان خصوصی­ترین و صمیمی­ترین شکل رابطه بین فردی مطرح است، لذا انتظار می­رود یکی از چالش برانگیزترین رابطه­ها باشد و احتمال اختلاف نظر و تعارض بیشتر می­شود. پس اگر تعداد دعواهایی که با همسر یا پارتنر خود دارید بیشتر از تعداد آن با افراد دیگر زندگی­تان است، تعجب نکنید، خیلی هم بدبین نشوید.

به طور کلی افراد به این دلیل که عشق را متضاد تنفر می­دانند، نسبت به تعارض دارای نگرش منفی می­شوند. ولی حقیقت این است که هم عشق هم تنفر دو احساس شدیدند. به جای تضاد، آنها بیشتر شبیه به دو روی سکه­اند. مرز میان آن دو بسیار ظریف است، ولی احساسات عشق اغلب مقدم بر احساسات تنفر است. بنابراین زمانی که احساسات منفی سرکوب شوند، احساسات مثبت نیز می­میرند. زمانی که فردی می­گوید «نسبت به همسرم هیچ احساسی ندارم و بی تفاوت هستم، عشق و نفرت برایم دیگر معنایی ندارد»، در حقیقت این احساس بی تفاوتی است که در نقطه مقابل خشم و عشق و نفرت قرار می­گیرد.

نکته مهم این است که اگرچه تعارض از نظر آماری طبیعی است، ولی از یکسو نباید به خشونت کلامی و جسمانی منجر شود و از سوی دیگر نباید آن را سرکوب کرد و یا نادیده گرفت. تعارض کلامی اگر سازنده باشد، نه تنها قابل پذیرش، بلکه مطلوب است. زوج­هایی که با هم می­جنگند، در کنار هم می­مانند، زیرا در نهایت و به مرور زمان به این نتیجه می­رسند و توانایی این را بدست می­آورند که چگونه معقولانه­تر با یکدیگر بجنگند. با در نظر داشتن اینکه تعارض و کشمکش جزئی از رابطه انسانی است، زوج­هایی که نمی­جنگند، این تصور را برمی­انگیزند که مشکلاتشان را حل نمی­کنند و راه دیگری را برای مواجهه با ویژگی­های ناخوشایند یکدیگر انتخاب کرده­اند و به مرور زمان انتظار این می­رود که از نظر هیجانی از یکدیگر فاصله بگیرند.

نکته مثبت پدیده تعارض این است که وقتی زوجین از تعارض و احساسات همراه با آن مشل خشم، حسادت و تنفر برای توجه به جنبه­هایی از رابطه­شان که نیاز به تامل و کار دارد، استفاده کنند، این تعارض می­تواند پشتیبان آنها باشد. اگر همسران روش سازنده­ای را برای حل تعارض، به کار گیرند می­توانند نه تنها از جدایی تدریجی رهایی یابند بلکه با حل مناسب هر تعارض انرژی مثبت فزاینده­ای را به رابطه تزریق نمایند. طلاق یه موقعیت ناگهانی نیست، بلکه فقدان تدریجی صمیمیت و نزدیکی است.

پس نباید فراموش کرد که ترس از تعارض و احساسات منفی همراه با آن می­تواند منجر به عدم درگیری شده و این عدم درگیری می­تواند در وهله اول منجر به طلاق و نهایتا منجر به طلاق قانونی شود. این نگاه به بحث تعارض و اختلافات زناشویی، زوج­ها را تشویق می­کند که در مورد مسایل­شان، به طور صریح و بی واهمه گفتگو کنند و از نادیده گرفتن آنها با این تصور که به مرور زمان حل می­شوند، خودداری کنند. اگر احساس می­کنید در برخورد با تعارضات و دعواهای پیش آمده نمی­توانید موثر عمل کنید یا از اعتماد بنفس پایینی برخوردارید و یا اینکه نیاز به مهارت آموزی ارتباطی بیشتر دارد.

نویسنده: علی فراهانی

https://goo.gl/LUYTfR

  • saad magazine